۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

رفتار با زندانیان و اسرا در زمان ساسانیان و امروز


در چند فرسنگی غرب کازرون و در کنار رودخانه زیبای شاپور, خرابه های شهر باستانی بیشاپور قرار دارد که به دستور شاپور اول از پادشاهان ساسانی ساخته شده است. در ارتفاعات مشرف بر این شهر, غار معروفی وجود دارد که مجسمه شاپور را در دهانه پهناور خود جای داده که هر روزه و بویژه در تعطیلات نورزی میزبان گروه کثیری از کوهنوردان و سیاحتگران بومی و گاها غیر بومی است.
نقوش برجسته سنگی که در دو سوی رودخانه  دیده می شوند, بیانگر شکوه و عظمت ایران باستان و نیز روای  پیروزیهای شاپور در نبرد با رومیان می باشد. در کنار معبد دیدنی آناهیتا, کاخی است که به نام قصر والرین که به سبک ساختمان های رومی بنا شده است. گفته می شود که این کاخ بدستور پادشاه ایران با طراحی معماران ایرانی, یونانی و رومی و بدست  سربازان اسیر شده رومی ساخته می شود.  از آن محل برای نگاهداری  والرین و امرای ارتش شکست خورده روم استفاده میشده  تا از احساس غربت و دلتنگی شان کاسته شود.
از آن زمان بیش از هفده قرن میگذرد و در طول این سالها بشر موفق به انجام  پیشرفت های گوناگونی در همه زمینه ها شده است, از مهمترین این موفقیت ها  استقرارحکومت قانون است  بر مبنای نوزادی  به نام قانون اساسی. در جهان متمدن امروز, قانون اساسی رابطه حکومت و مردم را بطور دقیق تعریف میکند و  حدود اختیارات و وظایف قوای سه گانه    را بخوبی تبیین و ترسیم می نماید, واز برکت وجود و رشد همین نورسیده  بوده  که  امروزه احترام به حقوق بشر از متداول ترین گفتمان های این دهکده جهانی شده  است.
با در نظر گرفتن واقعیت های حهان معاصر و شگفتی ها آن, از جمله خاتمه نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی, ریاست جمهوری فردی از نژاد سیاه و تبار آفریقایی بر ایالات متحده آمریکا و مهاجر زاده ای بر کشور فرانسه و رهبری بانویی اروپایی بر یکی از بزرگترین  احزاب سیاسی هندوستان, آنچه در کشورمان میگذرد  چیزی جز مایه شرمندگی و شرمساری نیست.
اگر ایرانیان در قرن سوم میلادی با اسرای جنگی خود آنگونه رفتار میکردند, چرا در قرن بیست و یکم مخوف ترین زندان ها را بر پا میکنند؟
مگر آقایان  کروبی و موسوی از سردمداران همین نظام نبوده اند؟
 حتی اگر فرض کنیم که آنها برای بیگانگان کار میکرده اند, قابل تصور است که در قرن سوم میلادی, با آنها انسانی تر برخورد میکردند.

۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه

پس از زلزله ویکی لیکس, آیا سونامی احمدی لیکس از راه میرسد؟

معاون سیاسی دفتر آقای احمدی نژاد گفته است که رییس قوه مجریه در آینده نزدیک, 140 هزار سند علیه 314 مقام جمهوری اسلامی منتشر خواهد کرد که نشانگر  فساد ایشان  و بیانگر مطالبات نفسانی آنهاست.
هر چند اکثریت  مردم این گونه حرف ها را جدی نمیگیرند, بخصوص آنها  که علیرغم دریافت تمام عیار سهم شان از نفت و گاز, هنوز ماجرای هاله نور را باور نکرده اند, ولی بهر حال عواقب احتمالی این سونامی را هم نمی توان دست کم گرفت.
خوبی کار در این است که بفرموده مقام رهبری, جناب هاله از هر کسی به ایشان نزدیک تر است, یا بزبان ساده در مقایسه با بقیه شرکای ایشان, او بصیرت بیشتری دارد.
اما نکته نگران کننده یی هم وجود دارد, بر کسی پوشیده نیست که این روزها  مقام محترم ریاست جمهوری بسختی مشغول مدیریت جهانی هستند و  امکان دارد که به علت آن مشغله  بزرگ و بین المللی, در انجام این وظیفه ملی و میهنی مرتکب خطاهایی بشوند. برای رفع آن دلواپسی, یاد آوری نکات زیر را بیفایده نمیدانم؛
در انتشار مدارکی که مربوط به افرادی  از قبیل آیت الله گیلانی می شود,  لازم است که  استاندارد های متعارف بین المللی رعایت شود, مثلا بکار بردن علاماتی از قبیل  "فقط افراد بالاتر از هجده سال" فراموش نشود. البته شک نیست که آن حضرت آیت الله از مطرح کردن آنگونه مطالب برجسته و مهم فقهی, از جمله مبحث شیرین لواط, اهداف الهی داشتند ولی متاسفانه برداشت جامعه چیز دیگری بود.
 اگر قرار است در مورد راهکارهای رایج در باندهای قدرت  جمهوری اسلامی افشاگری شود, بهتر است با مقامات اینترپل هماهنگی های لازم انجام گیرد چون امکان دارد معرفی کردن این روشها باعث بدآموزی شود و در نتیجه میزان جرم و جنایت را در سطح جهانی و بخصوص در سیسیل, بشدت  افزایش دهد
چنانچه آن مقام نورانی قصد داشته باشند در مورد رفتار با زندانیان و نحوه بازجویی ها چیزهایی بگویند, پسندیده است که عواقب اینکار را هم در نظر بگیرند. مثلا امکان دارد که گوش شیطان کر, اینگونه روشها سرمشقی بشود برای حکومت های دمشق و پیونگ یانگ و صنعا
اگر مدارکی در مورد طایفه لاریجانی دارند بهتر است نسخه هایی از آنها را برای پژوهشگران زیست شناسی بفرستند, شاید ارتباط ژنیتکی آنها با دو زیستان و آفتاب پرستان کشف شود
اگر خدای ناکرده, هاله نور کشتی شکسته نجات را هدف بگیرد و بخواهد سوراخ های آن را گشاد تر کند, در آن صورت نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاک نشان, پس شایسته است که سازمانهای نجات غریق در جریان باشند
و بالاخره برای آنکه هاله گرفتار آن جور بلا ها نشود, مشابه آنچه بر سر جولیان آسانژ آمد, بصیرانه است که از برخی از افراد کمی بیشتر فاصله بگیرد, حداقل جلوی دوربین
البته تجربه سی سال گذشته نشان داده است که این حضرات در سر بزنگاه با هم به سازش میرسند و آدم به یاد شعر فریدون مشیری می افتد و آن سئوال سختش؛
گرگ ها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟

نامگذاری خیابانی به نام "ندا" در بریزبین – استرالیا


بدنبال درخواست جمعی از ایرانیان مقیم کویینزلند و پشتیبانی قاطعانه شهردار بریزبین, خیابان جدیدی به نام "ندا" اسم گذاری میشود. آقای گراهام کرک, شهردار منتخب مردم, در نامه خود جان باختن خانم ندا آقا سلطان در اعتراضات پس از انتخابات سال 1388 را فاجعه خوانده و  از او به عنوان نمادی از جنبش آزادی خواهانه مردم ایران از دیدگاه  جامعه جهانی , ستایش کرده است.
 او گفته است که  بسیاری از اماکن عمومی بریزبین به نام افرادی است که مورد توجه  و احترام چامعه می باشند,  از این رو  نامیدن خیابانی به اسم "ندا",  یه معنای صدای ایران, بر اعتبار بریزبین می افزاید.
در پایان نامه, شهردار بریزبین  راهکار اداری را با صراحت  تشریح کرده تا مراحل اجرایی بخوبی پیش رود.
بدنبال اعلام موافقت شهردار, گروهی از ایرانیان مراحل اجرایی  این درخواست  را پیگیری کرده و با شرکت های بزرگ شهرسازی تماس گرفته اند و خوشبختانه  تاکنون پیشرفت های خوبی حاصل شده است و ظرف چند هفته آینده در مورد انتخاب خیابان مورد نظر, جلسه ای در دفتر یکی از بزرگترین شرکت های شهرسازی استرالیا تشکیل خواهد شد.
این اقدام ایرانیان آزادی خواه کویینزلند, نشان همبستگی شان است با مردم ایران  و سپاس شان از آنهایی که برای آزادی و سربلندی ایران زمین فداکاری میکنند.

۱۳۹۰ شهریور ۳۰, چهارشنبه

با تنفیذ مقام معظم رهبری, خداوند جدید منصوب و مشغول بکار گردید


امروز مقام مقتدر رهبری, گامی دیگر در راستای گسترش تسلط خود بر کل کائنات برداشته و  خداوند جدیدی را منصوب فرمودند.  در این مراسم باشکوه که در بیت مبارک انجام شد شماری از مختلسان کلان , جمعی از سرداران عظیم الجثه و انبوهی از علمای کثیرالسنه حضور داشتند.
در آغار برنامه  و پس از خواندن چندین فقره فاتحه سوزناک, مقام رهبری ضمن انتقاد از عملکردهای خداوند های پیشین و معزول, برای خداوند جدید, خط و نشان محکمی  کشیدند و خاطر نشان فرمودند که حمایت معظم له از رعایای شان مشروط و محدود است.
هنگامیکه نوبت به تنفیذ رسید, خداوند تازه بدوران رسیده, با چالاکی و چابکی فراوان,  دست مبارک مقام رهبری را کنار زده و با شیرجه ای دیدنی, پاهای ایشان را بوسه باران کرد و به سختی گریست.
 پس از آنکه برادران لاریجانی نتوانستند خداوند را که مثل کنه به پاهای مقام رهبری چسبیده بود, از روی زمین بلند کنند, هرکول فیروزآبادی دست بکار شده و خداوند را مثل پر کاهی به هوا پرتاب کرد.
در ادامه برنامه, خداوند  پشت میکروفن رفته و از عنایات و الطاف مقام رهبری نسبت به خود و نیز همه جهان هستی تشکر کرده و برای بقای ایشان دعای کمیل خواند. در این برهه حساس از این مراسم  ملکوتی, مقام رقیق القلب رهبری که بشدت تحت تاثیر محیط و مواد قرار گرفته بودند, دستمالی ابریشمی از دست اخوان لاریجانی گرفته , چشم های مبارک شان را خشک فرموده و با اشاره دست به خداوند  رخصت  عنایت کرده که  ادامه بدهد.
خداوند بعرض رساند که به نظر او تعداد قوای سه گانه پاسخگوی نیازهای ایل لاریجانی نیست و لازم است که ذر این مورد هم بازنگری دیگری در قانون اساسی انجام شود.
مقام عظما که خود بر همه مسایل زمینی و آسمانی اشراف مطلق دارند با این تقاضای مشروع و بصیرانه موافقت فرمودند و به برادران بی قوه لاریجانی  امر فرمودند که تا زمان تشکیل قوای لازم, موقتا  از چراغ قوه استفاده کنند.  
از حاشیه های برنامه, تاخیر نیم ساعته در آغاز برنامه بود که گفته می شود بعلت کسالت و  دیر آمدن رییس نیمه جان مجلس خفتگان بوده است. گویا برای حمل پیکر نحیف ایشان از کالسکه مخصوص مظفرالدین شاه استفاده شده است. 

۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

این نطق های عجیب و غریب را چه کسی برای آقای خامنه ای می نویسد؟

این نطق های عجیب و غریب را چه کسی برای آقای خامنه ای می نویسد؟
بیش از سی سال از سرنگونی رژیم پادشاهی پهلوی میگذرد و هنوز در باره علل اصلی سقوط آن نظام, بحث و گفتگوها ادامه دارد. از دید برخی از سلطنت طلبان, از مهم ترین آن علت ها, نقش همان نطق معروف شاه است که  در آن, به صراحت اعلام  کرد که صدای انقلاب مردم را شنیده است. گویا کمی پس از آن ماجرا, شاه از انجام دادن  آن سخنرانی پشیمان میشود و به این نتیجه میرسد که در دام یک توطئه ی حساب شده افتاده است و نزدیکان, او را فریب داده اند.  آنچه او را بدگمان تر کرده است, قرار دادن صحبت های او در قسمت پایانی پخش اخبار بوده و پخش کردن تصنیف مرغ سحر بلافاصله  پس از نطق او.
شاه گناه ها را بر گردن آقای رضا قطبی می اندازد که از نزدیک ترین افراد به همسرش بوده و جزو  مورد اعتماد ترین مهره ها ی رژیم شاهنشاهی هم  بوده است. گویا متن آن سخنرانی را هم, همان آقای قطبی با همکاری آقای سید حسین نصر نوشته  که از قضای روزگار, او هم از محرمان دربار بوده است. از خطاهای دیگر آقای قطبی, تهیه و پخش سریال سلطان صاحبقران  بوده که به کارگردانی آقای علی حاتمی تهیه شده و در آن بطور موزیانه ای  به مقام شامخ ِ سلطنت, بی احترامی کرده اند.
آنچه داستان آن سخنرانی را  مرموزتر میکند این است که  همسر شاه ادعا کرده که در آن نطق دستکاری شده و کسانی با تقلید صدای ِ شاه, آنچه را می خواسته اند, از زبان او پخش کرده اند. و اینکه  او هرگز صدای ِ انقلاب ِ مردم ایران  را نشنیده بود که بخواهد عذرخواهی کند و تعهدی بدهد برای جبران مافات. و ایشان اضافه میکند که در آن شرایط , امکان روشنگری در اختیار خانواده سلطنتی نبوده و آنها نتوانسته اند که سخن های واقعی پادشاه را بگوش مردم برسانند.
و از نکته های جالب این است که حتی در این یک مورد هم, بین مقامات آن رژیم توافقی به چشم نمی خورد و هرکدام داستان را به گونه ای تعریف میکنند. مثلا  اگر به گفته ها و نوشته های ملکه مادر, خانم فرح پهلوی, آقای هوشنگ نهاوندی و آقای اردشیر زاهدی توجه کنیم, تناقض ها را بخوبی می بینیم تا حدی که  از خود می پرسیم که آیا آنها براستی در مورد یک چیز حرف می زنند و یا می نویسند؟ و البته اگر  خاطرات آقای علم را هم به این معجون بیفزاییم , سرگیجه مان بدتر می شود.
و بالاخره از خود می پرسیم, اگر آخر و عاقبت شاه با آن یک نطق کذایی آنگونه شد که دیدیم, کار آقای خامنه ای با این نطق های هذیان گونه اش, به کجا ختم میشود؟
کدام سیاستمدار با تجربه ای, قبل از پایان شمارش آرا و انجام مراحل ظاهرا قانونی, سراسیمه به پشت میکروفن می پرد و به  کاندیدای مورد نظرش, پیروزی را تبریک میگوید؟
 کدام شخص عاقلی در مقابل دوربین های تلویزیونی, ارادتش را به  پریشان احوالی از راه رسیده اعلام کرده و برتری او را بر دیگر کارگزاران با سابقه, برخ میکشد؟
کدام آدم فهمیده ای تاریخ را آن چنان دستکاری میکند که  زمان تصویب یک قانون ِ من درآوردی را هم عوض کند؟ در حالیکه بسیاری از دست اندرکاران حی و حاضرند و بر دروغ بودن ادعایش صحه میگذارند.
کدام آدم با شعوری معنای کلمه "اطلاق" را با نادانی عوض میکند و توقع دارد که مردم آن را به معنای "انعطاف" بفهمند.
کافی است کمی صبر داشته باشیم و خودمان را برای شنیدن و خواندن  داستان هایی که بعد ها تعریف خواهند کرد آماده کنیم.
بعید نیست که در آن زمان, این رهبر مخلوع هم, همه گناه ها را بر گردن یکی از خواص ِ با بصیرتش بیندازد و شنیدن صدای انقلاب را اساسا تکذیب کند. 

۱۳۹۰ شهریور ۲۳, چهارشنبه

در خواست ترک جلسه سازمان ملل در آغاز صحبت نماینده علی خانه ای

آقای کون راد, وزیر خارجه محترم استرالیا

علی خامنه ای, دیکتاتور بیرحمی که بر ایران حکم میراند, بار دیگر فرستاده ای به سازمان ملل می فرستد تا از آن تریبون جهانی سوء  استفاده کرده و برای پیشبرد سیاست های غیر انسانی و بیمارگونه اش به دروغگویی بپردازد.
فرستاده او, نماینده و سجنگوی ملت آزاده ایران نیست, او کسی است که بدنبال کودتای خونین انتخاباتی در سال 2009 به قدرت رسیده و برای دستیبابی به اهداف پنهانی ولی فقیه, که مغایر با خواست های ملت ایران و بر خلاف معیار های انسانی و تعهدات بین المللی است, تلاش میکند.
ندا, که صدای واقعی مردم ایران است, چند روز پس از آن کودتای خونین توسط مزدوران خامنه ای, در یکی از خیابان های تهران, در خون  پاک خودغلطید. ندا  را به شهادت رساندند تا صدای  مردم را در گلو خفه کرده باشند  اما شاهدیم که  بر خلاف نیت پلید آنان, این ندای آزادی خواهانه هر روزه رساتر و محکم تر شده است, نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان .
آقای وزیر,
امروز تعداد بیشماری از دانشگاهیان, وکلا, روزنامه نگاران, هنرمندان, کنشگران اجتماعی و سیاسی , فعالان حقوق بشری و نمایندگان سندیکاهای حرفه ای در بند هستند, بسیاری بدستور مقامات امنیتی و بدون محاکمه عادلانه ای و جمعی حتی بدون هر گونه محاکمه ای.
خانم نسرین ستوده, وکیل شجاع و انساندوست, را بیشرمانه  به یازده سال زندان محکوم کرده اند. آقای جعفر پناهی, کارگردان معتبر ایرانی, را به جرم فیلمی که هنوز نساخته, به بند انداخته اند. خانم هاله سحابی, از فعالان حقوق بشر و مدافع حقوق زنان, را در مراسم سوگواری پدرش از پا در آوردند. او روز قبل از آن, برای شرکت در مراسم خاکسپاری پدرش, موقتا از زندان خارج شده بود. آقای منصور اسانلو, رهبر اتحادیه اتوبوس رانان و حمل و نقل, سالها را در پشت میله ها گذراند و از شگنجه ها رنج برد. آقای مجید توکلی, از رهبران جنبش دانشجویی,  به نه و نیم سال زندان مجکوم شده است و جرمش ایراد چند سخن رانی بوده است. دو نماینده دیگر دانشجویان, خانم مهدیه گلرو به چهار و نیم  سال و خانم بهاره هدایت نیز  به سه   سال محکوم شده و همگی در کنار بسیاری دیگر از آزادی خواهان در بند های قرون وسطایی رژیم ولایت فقیه بسر می برند.
اقای وزیر,
ما از اقدامات مصرانه و یکدست  شما در دفاع از حقوق مردم ایران و در جهت محکومیت رژیم جمهوری اسلامی تشکر میکنیم, چه کارهایی را که در سمت کنونی انجام داده اید و چه آنها یی را که در مقام نخست وزیری استرالیا و پیش از آن در پست رهبر اپوزیسیون, به انجام رساندید.
آقای وزیر,
ما از شما درخواست میکنیم که حمایت خود را از مردم ایران بیشتر کرده و  با افرایش فشار بین المللی, رژیم ولایت فقیه را در عرصه های جهانی منزوی تر کنید.
ما از شما می خواهیم که در آغاز سخن گفتن فرستاده علی خامنه ای در مجمع عمومی سازمان ملل, محل سخنرانی را به نشان حمایت از مردم ایران ترک کنید.
امضا کنندگان طومار
چهاردهم سپتامبر دوهزار و یازده

۱۳۹۰ شهریور ۱۸, جمعه

که هر شامی سحر دارد

به پاسداشت پایمردی های استاد شجریان

که هر شامی سحر دارد



چو این حاکم جفا دارد
ز هر حکمش بلا بارد که در زهدش ریا دارد
نه از جوری حذر دارد, نه از مهری خبر دارد
مگر ظلمت بقا دارد؟

نه آن شیخک حیا دارد که سودای ِ طلا دارد
 به هر کویی سرا دارد  و در ماهان غنا دارد
چو هر سویی نظر دارد, گهی خندد, گهی گرید
چه ها در زیر سر دارد؟

در این اوجی که دین دارد
نه هر فردی سرا دارد, نه این مامم وطن دارد
و در شامش عزا دارد
نه هر ظلمی جزا دارد, نه هر حکمی چرا دارد
نه هرعوری قبا دارد, نه هر زخمی دوا دارد
نه هر رودی روان دارد, نه این خشکی عنان دارد
که از جنگل خبر دارد؟


چو ایرانم  ندا دارد
و  در بزمش شجر دارد که از مردم صدا دارد
بدان شامش سحر دارد, پس از صبرش ظفر دارد
از آن روزی که گل بارد زمستان هم خبر دارد
و هر لاله که داغی در میان دارد

هفدهم شهریور ماه نود خورشیدی

۱۳۹۰ شهریور ۱۷, پنجشنبه

بازتاب جنبش مشروطیت در فرهنگ و هنر ایران زمین

بررسی بازتاب های جنبش مشروطیت در هنرهای تجسمی, موسیقی و ادبیات ایران
برنامه ای از کانون ایرانیان کویینزلند
Sunday 18/09/2011  18:00 - 20:00
Brisbane Australia

۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه

دست نیاز ولایت فقیه به سوی کعبه کره شمالی



آقای علی لاریجانی بنمایندگی از طرف رهبر جمهوری اسلامی به پیونگ یانگ میرود تا آنچه را روسها ندادند, از کره شمالی طلب کند. وقتیکه پس از مدتها امروز و فردا کردن, مسکو از تحویل دادن موشک های اس 300 به جمهوری اسلامی خودداری کرد, سردمداران نظام به انزوای فزاینده و  کشنده خود بیشتر پی بردند.
 با موضع گیری قاطع دولت ترکیه در برابر دیکتاتور سوریه و حمایت آشکارش از آزادی خواهان آن کشور, اختلاف نظر بین دولت های تهران وآنکارا رو به گسترش نهاد. در حالیکه ترکیه مرز های خود را بر روی پناهجویان سوری باز کرد و امکاناتی در اختیارشان گذاشت, مقامات جمهوری اسلامی به تقویت نظام در حال سقوط دمشق پرداختند و بر روی اسب بازنده شرط بندی کردند. این حرکات ضد انسانی آنها, از چشم مردم بپا خاسته سوریه پوشیده نماند و  واکنش هایی بدنبال داشت , از جمله  آتش زدن عکس های رهبر جمهوری اسلامی و پرچم رژیمش در کوچه و خیابانهای ملتهب آن کشور.
اما این تمام ماجرا نیست, رهبر جمهوری اسلامی که برای دسترسی به سلاح اتمی لحظه شماری میکند و آن را تنها ناجی حکومت متزلزل خود می داند, به حمایت ترکیه و در کنار آن برزیل, نیاز حیاتی دارد. او امیدوار بود که این دو کشور بتوانند فرصتی برایش فراهم آورند تا مخفیانه به هدف پلیدش دسترسی پیدا کند و با انفجار اولین بمب اتمی, به نوع گسترده تری از گروگان گیری مشغول شود و از آن طریق حکومتش را پایدار کند. اما بهار عرب  صحنه  را بکلی تغییر داد و موضع گیری های ضد مردمی ولی فقیه و کارگزارانش, چهره واقعی حکومت  او را به مردم منطقه نشان داد.
آقای خامنه ای,  پایان شاه را بیاد دارید؟ آیا مجهزترین سلاحهای زمان, او را نجات داد؟ سقوط صدام را فراموش کرده اید؟ دیدید که چگونه  آن همه میراژ و موشک را از دست داد و به سوراخ موش پناه برد؟ آیا  آخر و عاقبت بهتری  در انتظار معمر قذافی و بشار اسد است؟
آقای خامنه ای, چه انتظاری از کمک های دیکتاتور کره شمالی دارید؟ اگر کره شمالی دولتی توانا و مردمی داشت, هرگز برای سیر کردن شکم شهروندانش, در مقابل دیگران دست گدایی دراز نمی کرد.
آقای خامنه ای, مطمئن باشید که موشک های قدیمی و تکنولوژی عقب مانده رژیم خودکامه پیونگ یانگ هم  معحزه ای نخواهند کرد و نظام ظالمانه شما هم بزودی فرو خواهد ریخت.