
رهبر
گویند مرا چو داد مسند
شیطان به بغل گرفتن آموخت
شبها سر کاه دانی من
بی تاب نشست و شیهه آموخت
گوشم بگرفت و چمکران برد
تا هاله شدن به من بیاموخت
یک چرت و دو پرت بر زبانم
اغلاط نهاد و خدعه آموخت
فرزند نهاد در کنارم
بر سطل لجن, تعفن آموخت
پس رذلی من ز پستی اوست
تا رذلم و پست, دارمش دوست
سراینده: محمود ا.ن
گویند مرا چو داد مسند
شیطان به بغل گرفتن آموخت
شبها سر کاه دانی من
بی تاب نشست و شیهه آموخت
گوشم بگرفت و چمکران برد
تا هاله شدن به من بیاموخت
یک چرت و دو پرت بر زبانم
اغلاط نهاد و خدعه آموخت
فرزند نهاد در کنارم
بر سطل لجن, تعفن آموخت
پس رذلی من ز پستی اوست
تا رذلم و پست, دارمش دوست
سراینده: محمود ا.ن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر