به یاد زنده یادان پروانه فروهر و زهرا کاظمی
رسوای عالم
در دل نبوده ای, که بیرون کنم تو را
یاری نکرده ای, که یادی کنم تو را
شعری نخوانده ای که شوم مرغ ِ نغمه خوان
سبزت ندیده ام که سروی کنم تو را
با صد هزار خدعه برون آمدی که من
با صد هزار نکته مبادا کنم تو را
رسوای ِ عالمی شدی خود از سرخ ِ لاله ها
جهدی نکرده ام که رسوا کنم تو را
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
رویت نشان دهم و هویدا کنم تو را
آن چشمهای ِ فروبسته, چرخد اگر به سوی من
چندین هزار نقش ِ ندیده, صف آرا کنم تو را
بالای خود در آینه ی چشم ِ من نگر
تا با خبر از ضارب ِ زهرا کنم تو را
پروانه وار کاش بر حرم ِ دوست بگذری
تا همنشین ِ ماتم ِ یغما کنم تو را
سیما و خطبه اگر به امانت به من دهند
با گفته ای, مردود ِ عالم ِ معنا کنم تو را
مهران رفیعی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر