رهبر ما نیستی
لاف مزن، هرزه مگو، رهبر ما نیستی زان که به عهدت چو ددان زیستی نعره بزن، فاش بکن، گو که بشر نیستی گفته خمینی که تو کس نیستی نخبهای از حلقه او نیستی رفته ز یادت که تو سر نیستی؟ رهبر از آن دغل شیخ مهان نیستی؟
آمر حذف و فنای عقلا نیستی؟ سارق آن همه رای من و ما نیستی؟
ای که بجز قاصدی از مرگ و بلا نیستی رو که وطن را تو سزا نیستی
ای که بدل همره ما نیستی
نادم از بد گنهت با پسران نیستی؟
خسته از یورش شب سوی زنان نیستی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر