رهبر شدن چه آسان
ای واعظ خراسان,
رهبر شدن چه آسان
با مکر خان کرمان, حاکم شدی بر ایران
طعنه زنی به شاهان, سلطان و هم امیران
گر بنگری به پیشان, خود بد تری ز ایشان
بر منبر و مصلی, جلوه کنی تو در جا
چون میروی به خلوت, دیگر کنی در آنجا
بیتت بود همان
کاخ, لحنت سخیف و گستاخ
از گلشن و ز هر باغ, هر دم بری تو یک شاخ
چون میرمی ز انسان, خویت شده چو شیطان
از بیم و ترس طغیان , افزون کنی تو زندان
هر دم علیه ملت, حکمی
دهی به دولت
وان
خانه عدالت, ویران شد از فقاهت
بازی هسته ات چیست؟ فتنه گری بست نیست؟
در چشم باز
ملت, بد تر ز تو دگر کیست؟
با ما بگو چرا حصر؟ در ین زمان؟ درین عصر؟
از بیت و
قدرت و نصر, گردد مگر ترا کسر؟
تیرت
خورد به سبزان, با قرمزان چو اخوان
با نفت و گاز ارزان, کامی دهی به گرگان
پس از نظر به هاله, آن دغل و رجاله
پر شد وطن ز ناله, دشت و دمن ز لاله
بس کن تو این شرارت, ناپاکی و شقاوت
نادم شو
از خیانت, کمتر کن این خسارت
ای قلدر
خراسان, بشنو تو
پند مهران
از نور مهر تابان, ظلمت
رسد به پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر