در این ده جهانی
در این ده جهانی، پویاست زندگانی
از هر کران دنیا، پیکی رسد به آنی
عالم خرافه سوزد, با آتش معانی
فریاد و بانگ واعظ ، کو خلوت نهانی؟
آن پرده ها فرو ریخت, بر فتنه و تبانی
ظلم و ستم عیان گشت، با علم و نکته دانی
میرد خدای سنت، از مصرف زمانی
نو میشود فضا هم , در خانه با تکانی
مهران بگو ز خوبان, از لطف و مهربانی
از رنج دردمندان, از فقر و بی زبانی
بر خیز و خدمتی کن, اکنون که می توانی
از سایه های فردا, رمزی مگر تو خوانی؟
مهران بگو ز خوبان, از لطف و مهربانی
از رنج دردمندان, از فقر و بی زبانی
بر خیز و خدمتی کن, اکنون که می توانی
از سایه های فردا, رمزی مگر تو خوانی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر