۱۴۰۴ خرداد ۱۷, شنبه

جانشین خمینی

 

 

 

رهزنِ ثانی چو بر کرسی نشست

پشتِ مردم از ستم بدتر  شکست

هست آیا در دلِ سنگش وفا؟

یا  بداند زشتی جور و جفا؟

کی بفهمد مشکلِ  قشرِ فقیر؟

یا شناسد حسرتِ نان وپنبر؟

از خموشی ها  شود   حتی خبر؟

ریزد اشکی تا خورَد سروی تبر؟

همدلی هرگز کُند با مادران؟

مادرِ مهسا، ندا یا که  کیان؟

چون فسادِ این نظام از حد گذشت 

جور حاکم بدتر از  بیگانه گشت

رانت خواری آفتی مرسوم شد

دردِ مردم با دعا  درمان  نشد

گر چه خواهد مجتبی گردد امام

لیک ترسد از سقوطِ سختِ شام

عاقبت این  نفرتِ از ظلم و فساد

می سپارد سُلطهِ  رهزن  به  باد 

۱۴۰۴ خرداد ۱۳, سه‌شنبه

خانه دوست - غزلی بیاد سهراب و فریدون

 


 

دل  که  تنگ است برو خانه  دوست

چرکِ دل را نتوان شُست چو پوست

گوشِ دل بند بر این رهزنِ پیر

بانیِ بیت  ز بنیاد  دو رو ست

چون ببیند دشمنان بر گِردِ خویش

دشمنش شاید همان  اوهامِ  اوست

هست عمرش چون شبِ هجران دراز

حُکم هایش خونین تراز خارِ گلو ست

 سدِ راهی     بر رهِ  عشاق  بست

چون نداند صحبتِ دل ها نکو ست

پیرِ می خوار به هر خامی  نگفت

دُردِ گلرنگ نه از جام و سبو ست

لیک این را  در کناری  فاش  کرد

جمعِ شیخان مخزنُ راز مگو است

آن یکی اهل  لواط   است   و زنا

وان دگر فتنه گری مفسده جو ست 

۱۴۰۴ خرداد ۱۰, شنبه

وظیفه ما خارج نشینان در برابر اعتصاب کنندگان و میهن مان

 



ده روز از اعتصاب شجاعانه رانندگان کامیون، و سایر گروه هایی که به آنها پیوسته اند، می گذرد. هر چند که خودرو های این معترضین از حرکت ایستاده اند اما اخبار اعتراض شان از جاده های کشور گذشته و چند روزی است که از همه مرزهای زمینی، آبی و هوایی هم عبور کرده اند و کم کم دارند به سمت صدر اخبار بین المللی حرکت می کنند. بدون شک مشکلاتی که این صنف با آنها روبرو بوده اند مربوط به همین ده روزه و حتی چند ماهه اخیر نیستند، قطعا انباشت مطالبات بیان شده و سرکوب گشته انگیزه این اعتصاب بزرگ است.

با شناختی که از نظام استبدادی علی خامنه ای و تجربیاتی که از خیزش های مکرر گذشته داریم، می توانیم حدس بزنیم که واکنش او و دستگاه عظیم سرکوبش چیست. پلیس های خوب خامنه ای زمان و نوع اعتراض را محکوم می کنند و می گویند در این برهه حساس از زمان، که کشور دچار انواع تهدید های داخلی و خارجی می باشد، وظیفه امت اطاعت از فرمان رهبر است. گروه دیگری از همین پلیس های بظاهر خوب، زیان های ناشی از اختلال جابجایی کالا بر زندگی روزانه مردم و اقتصاد کشور را با بوق و کرنا بلند کرده و اعتراض کنندگان را دشمن مردم معرفی می کنند. از طرف دیگر، دستگاه های سرکوب مشغول پرونده سازی، دستگیری و ارعاب علیه مهره های اصلی معترضین می شوند. در نتیجه، فشار وارد بر اعتصاب کنندگان چندین برابر می شود. از یک سو به علت دست کشیدن از کار زیر فشار مالی بیشتری قرار می گیرند و از سوی دیگر در معرض انواع مجازات های بیرحمانه واقع می شوند. ممکن است حتی کار به استفاده از روش های ایذایی مرسوم در جمهوری اسلامی هم بکشد، مثل مسموم سازی، اسیدپاشی و شلیک فشنگ های ساچمه ای به سمت سر و صورت ها. روشن است که هدف رژیم از انجام این اقدامات پرهزینه و بدنام کننده، خاتمه دادن به اعتصاب است و جلوگیری از گسترش و تبدیل شدن آن به بهمنی مهارناپذیر، بهمنی که نظام  ولایت فقیه را می تواند ریشه کن کند.

به احتمال زیاد  در حال حاضر، گروه های صنفی و اجتماعی دیگری هم مشغول نظاره کردن این اعتراض رهایی بخش و همچنین آرایش نیروهای درگیر هستند. طبیعی است که هر فرد یا گروهی تمایل دارد که هزینه کمتری بپردازد. تداوم و گسترش هر اعتصابی موجب می شود که ترک هایِ دیوارِ وحشتِ رژیم بیشتر و عمیق تر شوند و تناسب قوا به نفع معترضین تغییر کند، یا به عبارتی هزینه مشارکت در اعتراض کاهش یابد. در ضمن، گروهی که از آنها به عنوان لایه خاکستری یاد می شود، همیشه تمایل دارد که در سمت برنده دیده شود نه همراه و همدل با بازنده.

حال اگر به جمعیت ایرانیان خارج کشور و علت اصلی مهاجرت شان توجه کنیم به اهمیت موضع گیری و واکنش آنها پی می بریم. گروه بزرگی که تعدادشان از جمعیت کشورهایی مثل نیوزیلند، دانمارک و نروژ بیشتر است و از نظر مالی، فنی، و فرهنگی به امکانات وسیعی دسترسی دارند. هر چند که پس از جنبش سبز، دستگاه سرکوب خامنه ای سرمایه گذاری زیادی برای کنترل، تطمیع و تهدید ایرانیان برون مرزی کرد، اما واقیعت این است که ایرانیان مقیم خارج از توانایی ها و امنیت بسیار بالاتری برخوردار هستند و نمونه های فراوانی هم برای اثبات این ادعا وجود دارد، مثلا راه پیمایی عظیم در برلین وسایر نقاط جهان در آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی. البته ربودن، مجروح کردن و کشتن مخالفان نظام  را هم از یاد نبرده ام.

 هم میهنانی که خارج از مرزهای ایران زندگی می کنید، بیایید که این فرصت طلایی را از دست ندهیم و هر چه زودتر انواع حرکات اعتراضی خود را شروع کنیم. یاری کنید که فشار روانی و مالی بر دستگاه استبداد را افزایش دهیم تا هزینه سرکوب برای رژیم طاقت فرسا شود. شک ندارم که هنرمندان مردمی ایده های فراوانی برای تشویق و تهییج مردم دارند و می توانند دست به خلاقیت های ارزنده ای بزنند، همانگونه که در چند دهه گذشته همت کرده اند.

مهران رفیعی


۱۴۰۴ خرداد ۸, پنجشنبه

اعتراض، اعتصاب - در ستایش اعتصاب رانندگان

 


نیست  بادا  دولتِ    دیوِ  پلید

کز جنونش ملتی سختی کشید

کی رَوَد حرفی به گوش این فقیه؟

کو  گزیند جیره خوارانی  سفیه

جملگی تن پرور و رانت خوار

کس ندیده واعظی مشغولِ کار

گشت میهن از تباهی   منجلاب

ناترازی را نگر در برق و آب

می کُند  با   گفتهِ   دانا    ستیز 

کو بگوید بی سبب خونی مریز

چون توانم سر کنم با بت پرست؟

 آنکه آرد  در خفا رانتی  بدست

دل  نبندم بی گمان  بر اجنبی

کو ندارد مقصدی جز کاسبی

بینم  اینک  در    افق     رانندگان

راست سروان، رهروان، آزادگان

زنده گشتم از دمِ بیدارشان

بوی آزادی دهد گفتارشان

هر که  بالد  بر   چنین  راننده ای

کو نخواهد خم شدن چون برده ای

صد  درود و  آفرین بر  این  یلان

این چنین عزمی سزد از عاصیان

شرم باشد گر که کس ماند خموش

چشم بندد  بر   جنایاتِ    وحوش

بر نتابد  این  ستم  انسانِ  پاک

او نخواهد ذلتِ این آب و خاک

چون که باشد حالِ ما  از بُن خراب

نیست دیگر چاره ای جز اعتصاب

  

  

 


۱۴۰۴ خرداد ۵, دوشنبه

بهار پراگ، مصطفی مهر آیین، حاتم قادری و ما

 

در طی چند ماه گذشته شاهد مصاحبه ها و نوشته های شجاعانه ای توسط برخی از نخبگان داخل کشور بوده ایم. کسانی که با صراحت سیاست های مستبدانه علی خامنه ای را بطور علمی نقد کرده و در مورد خطرات موجود و پیش رو هشدار داده اند. در برخی از موارد راه حل های مسالمت آمیزی هم مطرح کرده اند.

هر چند که اوضاع زمانه ما با شرایط اواخر دهه شصت میلادی تفاوت های چشمگیری دارد ولی شباهت هایی هم می توان بین اوضاع فعلی کشورمان با شرایط کشور چکسلواکی ( جمهوری چک  فعلی) در سال شصت هشت میلادی پیدا کرد. منظور این است که به دلایلی، فضای سیاسی بسته یک کشور خاص برای مدت کوتاهی باز شود و مردم نوعی از آزادی های فردی و اجتماعی را تجربه کنند. در تاریخ معاصر کشورخودمان به نمونه های دیگری هم می توان اشاره کرد،  مثلا سال های پس از شهریور 1320 و ماه های پس از انقلاب بهمن 1357.

 

خاطرمان هست که چگونه در اوت سال شصت و هشت تانک های روسی بهار پراگ را خزان کردند و پس از آن سال ها طول کشید تا با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مردم چک و سایر ملل اروپای مرکزی و شرقی توانستند طعم آزادی را بچشند. در چنین صورتی آیا بهتر نیست که از فضای موجود کشورمان بهترین استفاده را بکنیم و برای مبارزه با نظام حاکم  و سرنگونی آن قدمی برداریم؟

 

خوب است به چند نکته زیر توجه کنیم:

1- فضای نیمه باز و ناپایدار کنونی محصول چندین ضربه سهمگین است  که یکی بعد از دیگری  بر پیکر رژیم خامنه ای وارد شده اند.

2- علی خامنه ای شخصی حسابگر، بیرحم، و مکار است و برای بقای خود حاضر است دست به هر فتنه ای بزند و هر گروه و شخصی را قربانی کند ومی دانیم که رژیم جمهوری اسلامی به هیچگونه ضابطه قانونی، اخلاقی و عقلانی پایبند نیست. بر کسی هم پوشیده نیست که خامنه ای بخوبی می داند که چگونه زمان بخرد. او به محض پیدا کردن فرصت، انتقام گیری از مخالفان جدید را شروع خواهد کرد.

3- یکی از بازیگرانی که در ایجاد شرایط کنونی نقش عمده ای داشته است، دونالد ترامپ رییس جمهوری کنونی آمریکا می باشد، شخصی غیرقابل پیش بینی، خودپسند، و سودا گر. از طرف دیگر، با توجه به جنگ های جنجالی تجاری و ادعاهای سرزمینی متوهمانه ای که ترامپ براه انداخته است، و همچنین بخاطر فرامین اجرایی نسنجیده ای که صادره کرده است، آینده سیاسی او مبهم است. احتمال دارد که او نتواند برای دوره چهار ساله فعلی در کاخ سفید باقی بماند.

4- بازیگر دیگری که درعرصه بین المللی حضور پررنگی دارد  ولادیمیر پوتین رهبر روسیه است که بر خلاف ترامپ سیاستمداری با تجربه، مرموز و محاسبه گر می باشد. رابطه نزدیک خامنه ای و پوتین و همکاری های نظامی آنها را هم نباید از یاد برد. باتلاق جنگ اوکراین ممکن است شرایط مناسبی برای معامله بر روی ایران و برنامه های اتمی و موشکی آن ایجاد کند و مردم کشورمان قربانی بده و بستان بین قدرت های بزرگ شوند.

5 – بدون شک حکومت چین هم که از شرایط موجود حداکثر استفاده را برده و می برد، مثلا دسترسی به نفت ارزان ایران، بدنبال فرصت است تا از سودهای سرشاری تری برخوردار شود.

 

در شرایطی چنین ناپایدار، که توسل به نیروهای بیگانه توهمی بیش نیست، بیایید تا بر مبارزان دلاورمان تکیه کنیم و صدای منتقدان را رساتر و بلندتر کنیم. شکی ندارم که حکومت فعلی تا وقتی بر سرِ کار می ماند که وحشتِ مردم بر خشم شان غلبه کند. به همین علت است که رژیم با افزدون بر نیروی های سرکوبگر تلاش می کند که سایه وحشت را سنگین تر کند تا سرنگونی خود را تا حد ممکن به تاخیر اندازد.  بنابراین  بر ماست که بطور هوشمندانه طلسم وحشت نظام را بشکنیم. شکستن این طلسم راه های گوناگونی دارد و منحصر به انجام مصاحبه و نوشتن مقاله نیست. اعتراض های فداکارانه افرادی مثل فاطمه سپهری و ناهید شیرپیشه بسیارمهم است، سخنان جعفر پناهی در فستیوال کان و کنسرت مجازی پرستو احمدی هم اهمیت بسزایی دارد و هزاران نمونه های دیگری که هرگز رسانه ای هم نشده اند. اقداماتی مثل اعتصاب کامیونداران، اعتراض بازنشستگان، و هو کردن های دستجمعی در استادیوم ها مثل پیکان های زهرآگین در قلب خامنه ای فرو می روند.

 

بدون شک دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی خامنه ای چهارچشمی جامعه را زیر نظر دارند و برای خاموش کردن صدای منتقدان برنامه ریزی و اقدام می کنند. در دهه های پیشین، دست نیروهای سرکوبگر بسیار بازتر بود، بسیاری از دستگیری ها، اخراج ها، بازجویی ها، شکنجه ها و حتی کشتن های ناراضیان در اختفا انجام می شدند و معمولا واکنش هایی بدنبال نداشتند. اما به علت پیشرفت های فنی و افزایش آگاهی های اجتماعی، امروزه چنین امکاناتی در اختیار ولی فقیه نیست و او مجبور شده است که از روش های دیگری استفاده کند. از رایج ترین روشهای متداول فعلی، پخش اطلاعات غلط، جعل اخبار، پرورش منتقدان ساختگی و بزرگ کردن آنها،  و تخریب مبارزان واقعی است. دستگاه های اطلاعاتی سال ها ست که دامنه فعالیت های خود را به سایر کشورهای دنیا هم گسترش داده اند و با صرف هزینه های هنگفت در هر گروه و انجمن خارج  از کشور نفوذ می کنند و دست به حرکات تخریبی می زنند. پرستوهای رژیم مدتها است که اقیانوس پیما شده اند.

 

علم بر این نکات چشمان نیروهای اپوزیسیون را بازتر می کند و معیارهای بهتری برای شناخت مبارزان حقیقی و تشخیص عوامل نفوذی در اختیارشان می گذارد. بیایید تا با حمایت از صداهایی مثل مهرآیین و قادری نهال های شجاعت را آبیاری  و تکثیرکنیم و نگذاریم این استبداد چهل و چند ساله عمر درازتری داشته باشد. چشمان باز ما ضامن موفقیت ما خواهد بود، در ادامه این مبارزه طولانی و سخت، چنانچه شاهد حرکت های مشکوکی از طرف برخی از مبارزان  بودیم ، از جمله افراد نام برده شده، با آرامش آنها را کنار خواهیم گذاشت. ما با کسی بیعت نمی کنیم و همچنان آگاهانه حرکت هر شخص و گروهی را منصفانه بررسی ونقد خواهیم کرد و بدین ترتیب سرانجام به آزادی خواهیم رسید.

 


 

 

 

  

۱۴۰۴ اردیبهشت ۳۱, چهارشنبه

زندگانیِ عظما - غزلی طنزگونه

 




قطعا  خطا   نباشد   در  بیت  زندگانی

شب ها کنارِ منقل فارغ از این گرانی

دور از فشنگِ دشمن  بر بالشی  لمیدن

در بین رانت خواران با ژستِ پهلوانی

با جمله های تازی ضایع کنُی سخن را

تا بعد  از آن  بگویی   الفاظِ   لنترانی

املاکِ مردمان را اموال خود شماری

چون غاصبان  بگیری ترفیعِ  ناگهانی

از مشکلاتِ مردم دستان خود بشویی

بر این  و آن بتازی  با حالتی  روانی

انسان بی ریا را از پیشِ خود برانی

از خفتنِ رفیقی رقصی  ز شادمانی

هر روز یاوه گویی در بینِ بت پرستان

گاهی به ذکر کذبی  گاهی  لگد  پرانی

استادِ کار کشته   محتاجِ  نان  نمایی

بخشی به اهل حوزه القابِ آن چنانی

پاهایِ مجتبی را بر نردبان گذاری

تا از پدر بگیرد   تزویرِ   آسمانی

حافظ چه نیک گفته احوالِ واعظان را

در خلوتی  بخسبند در جفتِ نوجوانی

شادم که هست سعدی استادِ دلپسندم

بهتر از او کِه گوید از آتشِ  نهانی؟

 


۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

آزاده بپا خیز - در سوگ آتش بندرعباس

 


 

آزاده  بپاخیر که  گرید  وطنِ  ما

خودکامه بخندد چو سوزد بدنِ ما

این پیر نتابد که ببیند طربِ سرو

با اشک ببینیم که خشکد چمنِ ما

آشفته شود گر که  شکوفد هنرِ زن

صد قصه بسازد که بکوبد سَمَن ما

وعاظ نخواهند که افسرده شود شاد

دشمن   بشمارند  تمامِ    سننِ    ما

قاضی ندهد حُکم  مگر با نظرِ بیت

از خشم زند نعره کشان بر دهنِ ما

کُشتند   بسی   اهلِ    خرد   با  تَبَرِ    دین

دیری است که خون موج زند در سخنِ ما

دارد خبر از مرگِ    جوان در گذرِ شب

هرچوب که  شُد دار به  دشت و دمنِ ما

هم خانه مده فرصتِ کُشتار به خونریز

تا  دودهِ   بدخیم   نگردد      کفنِ   ما