۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

! یک مکالمه شیرین


اصلا معلومه کجایی؟ دو ساعته صدات میکنم

داشتم حیاط جلوی خونه را تمیز میکردم, این کمپرسوره صداش زیاده ولی معجزه میکنه, موزاییک ها از روز اول شون هم تمیزتر شدن

مگه کثیف بودن؟

خوب یک مقداری آثار بارون و خزه های سیاه شده, یک چند تایی هم لکه های روغن ماشین

پس ماشین درست شد دیگه؟

نه جانم, با تمیز کردن حیاط که ماشین درست نمیشه, باید یه روز مرخصی بگیرم و ببرمش تعمیرگاه

! راستی گلگیرش یادت نره ها

داستان گلگیر دیگه چیه؟

هیچی بابا, دیروز که رفته بودم بیرون تا برات میوه بخرم, ستون برق خورد به اونور ماشین

نگفته بودی, ولی خوب خدا را شکر که خودت صدمه ای ندیدی

چیزی مهمی نبود که بگم, فقط یه خراش کوچیک روی گلگیر سمت چپ که احتمالا خودت هم می تونی درستش کنی

! عیبی نداره

یه نگاهی هم به صندوق عقب بکن, مثل اینکه گیر کرده, یادش بخیر اونوقتا که ماشین ها را درست و حسابی می ساختن. البته ماشین های خوب, هنوز هم هست ولی به بودجه کارمندی نمی خوره

! درست میگی

یک سری هم به اونجا بزن, شاید آینه بغل و قالپاق هم هنوز روی زمین مانده باشه و بدردت بخوره

! باشه

بهتره همون روزی که برای تعمیر روغن ریزی ماشین میری, این ها رو هم درست کنی

عملی نیس, اولیش کار مکانیکه و دومیش کار صافکار, باید یه وقت دیگه پیدا کنم

تو هم که همش دنبال بهانه میگردی که هی مرخصی بگیری, اصلا میدونی چیه؟

نه؟

من که فکر میکنم که اون تیر برق را در جای غلطی کار گذاشتن

خوب احتمالش هست, ولی معمولا حساب و کتابی هم در کاره, بازرسی فنی و پایان کار و ازین جور چیزا

ای بابا, دلت خوشه, فکر میکنی همه کارمندا مثل تو دست و پا چلفتی هستن؟

و مکث که جواب دادن به این یکی آسون نیست

امشب بجای خواندن این روزنامه ها و کتابهای بیخود, نگاهی بکن به مقرارات نصب تیر برق. شک ندارم که مچ شون را میگیری و مجبورشون میکنی که خسارت تعمیر ماشین را بپردازن

و براه انداختن کمپرسور برای شستن حیاط عقب خونه

هیچ نظری موجود نیست: