۱۴۰۲ مهر ۷, جمعه

یادواره جمعه خونین زاهدان در کانون ایرانیان کویینزلند


 




شامگاه جمعه هفتم مهرماه، بیست و نهم سپتامبر، جمعی از ایرانیان ساکن بریزبن با پوشیدن لباس سفید در یادواره جان باختگان جمعه خونین زاهدان شرکت کردند. این برنامه که از طرف هیات مدیره کانون ایرانیان کویینزلند تدارک دیده شده بود در محل این کانون برگزار گردید. در طول این یادواره چندین نفر در مورد جنایات رژیم حاکم بر ایران صحبت کردند و شرکت کنندگان با سر دادن شعار های کوبنده، نشان دادند که شعله های انقلاب زن، زندگی، آزادی همچنان فروزان است. یکی از سخنرانان بلوچ دلنوشته تکان دهنده خود را خواند و ما را با تجربه های تلخش آشنا کرد. تجاربِ زیسته ای که دستگاه های سرکوب و تبلیغاتی علی خامنه ای را رسواتر کردند.

در پایان برنامه، دو تن از هنرمندان با کمانچه و دف قطعات دلنشینی را اجرا کردند و ما هارمونی زیبایی را بین نغمه ها، اشکِ شمع ها و چشمانِ تر تجربه کردیم.

۱۴۰۲ مهر ۲, یکشنبه

خواندن صد و یک نام و روشن کردن صد و یک شمع در کانون ایرانیان کویینزلند

 



روز یکشنبه 24 سپتامبر جلسه ای برای ارزیابی تظاهرات سالگرد انقلاب مهسا در کانون ایرانیان کویینزلند برگزار شد. در این نشست که از ساعت 4 بعدازظهر شروع شد، نکات قوت و ضعف تظاهرات بزرگ روز 25 شهریور، شانزدهم سپتامبر، مورد بررسی قرار گرفت. در حرکت اعتراضی سالگرد انقلاب مهسا، که با حضور بیش از دوهزار نفر انجام شد، شرکت کنندگان پس از خواندن سرودها، سر دادن شعارها، و گوش کردن به سخنرانی های چند تن از نمایندگان مجلس و فعالین اجتماعی از خیابان های مرکزی بریزبن عبور کردند و مورد حمایت مردم محلی قرار گرفتند. پلاکاردها، تصاویر، بنرها و شعارهایی که به زبان انگلیسی بودند پیام انقلاب زن، زندگی، آزادی را بخوبی منتشر می کردند.

در نشست امروز نظرات مختلفی برای تقویت و گسترش حرکات اعتراضی بعدی مطرح شد و پس از دو ساعت گفتگو، به کمک خرد جمعی چندین راهکار موثر بدست آمد و جلسه در فضایی پر از تفاهم و امید خاتمه یافت.

سپس شرکت کنندگان صفی تشکیل دادند و به نوبت در کنار تصویری از ژینا قرار گرفته و هر کدام نام یکی از 101 نفری را که در هفته اول به قتل رسیده بودند، با صدای بلند خواند.

۱۴۰۲ شهریور ۲۹, چهارشنبه

ملتی که بر مزار خدایِ شصت رقصید - به مناسبت سالگرد انقلاب زن، زندگی، آزادی

 


ملتی که بر مزار خدایِ شصت رقصید

به مناسبت برگزاری سالگرد انقلاب زن، زندگی، آزادی در سراسر جهان

وقتی که او جان مهسا را ربود از رضایت لبخندی زد و بر اقتدارش بالید. اما روز بعد، هنگامی که فریادها دیوار بیتش را لرزاندند از وحشت به دخمه ای پناه برد و دو سه هفته ای را در خفا گذراند. او کوشید تا بترساند و دهان ها را ببندد. بانگ ها رساتر و مشت ها محکم تر شدند. بالاخره روزی به بیرون خزید و ادعا کرد که دل او هم سوخته است. کسی خدعه اش را باور نکرد، حتی وسط بازها. همگان می دانستند که دل او هیچگاه برای پروانه، ندا، سهراب، ستار، پویا، نوید و هزاران نازنین دیگر نسوخته است. برخی پرسیدند: مگر او هم دل دارد؟

و به یادمان آمد که پیشترها، کشاورزان اصفهانی گفته بودند: دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست.

آنگاه که از هر گوشه و کران  فریاد "مرگ بر دیکتاتور" به گوشش رسید، خشمگین تر شد.  دوباره بلندگوهایش را براه انداخت و تشر زد که به ذوب شدگانش جفا شده است. او به ناگاه و شتابان، تعداد و دستمزد سرکوبگرانش را افزود و داغ و درفش های ترسناک تری برای شان تدارک دید. از همه جای دنیا. هر چه بانگِ اعتراض استوار تر می شد خشونت او هم عریان تر می گشت و شاهد بود که با ریختن هر قطره خون، آجری از دیوار اقتدارش بر زمین می افتد.

چون لحظهِ سقوط را نزدیک دید ملتمسانه به خدای شصت پناه برد، همان شیطانی را چند ماه پیش از آن به دنیا آورده بود، و هنوز کسی نمی داند که کدامین اهریمن در بستن آن نطفه مشارکت داشته است.

سوزاندن پوشش های اجباری و پایکوبی های اعتراضی در گذرگاه ها شعله های خشم خدای شصت را سوزان تر کرد. از سر نادانی او هم خرمن های بیشتری را به آتش کشید تا دود، رنگین کمان ها را ناپدید کند، و دید که چنین نشد.

چوبه های دار را برپا کرد تا هر صدایی را در گلو خفه کند، اما خدای شصت نمی دانست که هر ناله نویدی  می شود و سپس سروی ماندگار و سر فراز.

از آنجایی که خدای شصت کینه توز هم بود، هر روزه با کوله باری از توشه های سمی به مدارس سر می کشید تا دختران را روانه بیمارستان کند، گاهی هم پسران را. ولی اغلب آنان، چند روز بعد با عزمی محکم تر به مدرسه باز گشتند.

نبرد همچنان ادامه داشت، تا روزی که خدای شصت در یکی از جنگ ها بر زمین افتاد، ذره ذره شد و هر ذره اش را باد به دیاری برد. چند و چونش هنوز روشن نیست اما هنگامی که مردم در سالگرد پرواز ژینا به حرکت در آمدند، سرود خواندند و پای کوبیدند، آشکار شد که ملت نه تنها بر خاکِ مجیدرضا بلکه بر مزارِ خدای شصت هم می رقصد. نه فقط در درون مرزها، بلکه در بیش از هفتاد شهر در پنج قاره جهان.

  

 

۱۴۰۲ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

رنج ِ بلوچ - پاسخی به یاوه های خامنه ای در مورد مردم سیستان و بلوچستان

 


رنجِ بلوچ

پاسخی به یاوه های خامنه ای

 

چه   دانی  ز درد و ز مرگِ   بلوچ؟

که هرگز نگویی به جز حرفِ پوچ

تو شرمی نداری ز امواجِ خون

مهارت فتاده   به دستِ  جنون

ببستی  به  تیری     خداوندِ   نور

بخشکید کامش چو صحرایِ شور   

سپردی تو رقصِ سرورش به خاک

که  گردد طراوت به  حُکمی هلاک

ز بحران و دشمن سخن ها مگو

که طرفی نبندی  از این   گفتگو

ز اقلیم ِ   رستم     فسانه   مساز

ز طنازِ طوسی بگو رمز و راز

حمایت چو کردی ز سردارِ خاش

ز پایی که کوبد تو بی خواب باش

چو کُشتی به تیغت تو جمعی کثیر

ز خیزش بر افتی   بگردی اسیر

 

۱۴۰۲ شهریور ۱۱, شنبه

بریزبن – برگزاری کنسرت برای حمایت از جنبش زن، زندگی، آزادی

 








شامگاه جمعه اول سپتامبر، تالار مدرن توماس دیکسون میزبان کنسرت پرشوری بود برای حمایت از جنبش زن، زندگی، آزادی. در آغاز برنامه، تاریخچه ای از تلاش های مردم ایران برای رسیدن به آزادی بیان شد و تصاویر گویایی نمایش داده شد، تصاویری تکان دهنده از شهامت مردم بپاخواسته و خشونتِ عریان نیروهای سرکوبگر. در این روایت حتی به کشته شدن جواد روحی در زندان نوشهر هم اشاره شد، جوانی را که به جرم شرکت در اعتراضات به زندان انداخته بودند، و یک روز قبل از کنسرت جان داد. چند سرودهِ جدید هم خوانده شد که بیان شاعرانه ای بودند از اوضاع این روزهای کشورمان، همراه با نشان دادن ترجمه انگلیسی آنها بر اکران بزرگ.

در قسمت اول برنامه قطعاتی از آهنگسازان بزرگی مثل موتسارت ، پوچینی، و شوپن به زیبایی اجرا شد و شرکت کنندگان از مهارت های میثاق زمانی نوازنده پیانو، کتی تربیت  خواننده سوپرانو،  و هوتن شاه حسینی خواننده تنور لذت بردند.

در نیمه دوم کنسرت که با سرود ای ایران آغاز گردید مجموعه ای از خاطره انگیزترین تصنیف های دهه های گذشته خوانده شد و هنرمندان بارها مورد تحسین قرار گرفتند. مرا ببوس، یه شب مهتاب، جان مریم، گل سنگم، و سراومد زمستون از جمله این ترانه ها بودند. در زمان خواندن هر تصنیف، عکس ها و اسم های ترانه سرا، آهنگ ساز و خواننده آن قطعه نشان داده می شد. ترانه "برای" پایان بخش این شب بیاد ماندنی بود.

علاوه بر درآمد حاصل از فروش بلیط، در طول برنامه هم کمک های نقدی قابل توجهی  جمع آوری شد که زیر نظر گروهی از معتمدان در اختیار خانواده های آسیب دیده در انقلاب ژینا قرار داده می شود. خوب است بدانیم که این هنرمندان حرفه ای ساکن ملبورن، بطور رایگان در این کنسرت شرکت کردند. این حرکت فرهنگی از پشتیبانی چندین نهاد و شرکت برخوردار بود، از جمله کانون ایرانیان کویینزلند که در طول سال گذشته برگزار کننده حرکات اعتراضی متعددی بوده و هم اینک در حال برنامه ریزی و تدارک تظاهرات بزرگ سالگرد انقلاب ژینا می باشد.