۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

آقای مهاجرانی, آیا براستی در جستجوی حقیقت هستید؟

آقای عطاءالله مهاجرانی در پاسخ به بیانات اخیر آقایان سیدعلی خامنه ای و شیخ محمد یزدی چند سطری نوشته اند تحت عنوان " حقیقت کجاست؟". در این نوشته کوتاه , ایشان پرسشی را مطرح کرده اند که بارها و بارها پرسیده شده است, قسمتی از نوشته ایشان چنین است
*******
در سخنان تازه آیه الله خامنه ای و آیه الله یزدی نقطه مشترکی وجود دارد. هر دو باور دارند که حقیقت و تمام حقیقت نزد آنان است. دیگران هستند که در آزمایش مردود شده اند. دیگران هستند که بصیرت ندارند. دیگران هستند که سوار خر شیطان شده اند و منافق و متزلزل اند. وقتی آقایان با چنین واژگانی سخن می گویند، پیداست نوبت که به غلامان آنان یعنی آقایان شجونی و حسینیان و ذوالنور و شریعتمداری می رسد، از کدام ادبیات استفاده می کنند: و برآورند غلامان او درخت ازبیخ...
یک پرسش؟
شما آقایان از کجا مطمئن و معتقدید که حقیقت پیش شماست و آیه الله منتظری و صانعی و خاتمی و کروبی و موسوی و دانشجویان و نویسندگان و هنرمندان وامواج بی کران ملت ایران بر باطل و بی بصیرتند. ملاک شما کدام است؟
شما که راه گفتگو را بسته اید. رادیو تلویزیون و خطبه های نماز جمعه یک سویه هر چه می خواهند می گویند. هر روزنامه ای را که نمی پسندید توقیف و تعطیل می کنید. هر کس سخنی بر خلاف شما بگوید، یا به زندانش می اندازید و یا کار و سامان زندگی اش را نابود می کنید. شما که تمام توان و هیبتتان زور و سرکوب است، از کجا فهمیدید که حقیقت پیش شماست؟ .......
با این دستاورد ها شما از کجا فهمیدید که بر حقیقت اید و تمام حقیقت پیش شماست؟
*****
در اینکه این سئوال, پرسشی درست است و بجا شکی ندارم و در ضمن امیدی هم ندارم که مخاطبان این پرسش جواب قاتع کننده ای به آن بدهند که اگر قرارشان چنین بود, هرگز کار به اینجا ها نمی کشید
با خواندن این نوشته, پرسش هایی به ذهنم رسید, از جمله اینکه, منظور پرسشگر چیست؟ و اینکه کدام مهاجرانی؟ مهاجرانی به عنوان یک تاریخدان جویای کشف حقیقت و یا مهاجرانی در قالب سیاستمداری در انتظار بازگشت به قدرت؟
لزومی ندارد که به مهاجرانی دوم پاسخی داده شود چرا که اغلب سیاستمداران در زمان مبارزات انتخاباتی و در موقعیت اپوزیسیون از این قبیل حرفها میزنند و هدفشان هم روشن است
اما اگر نویسنده مقاله, مهاجرانی محقق و جستجوگر باشد و پرسش وی از روی صداقت, چند کلمه ای می توان نوشت و اتفاقا چند پرسش جاندار از خود ایشان
آقای مهاجرانی, مگر گفتار و کردار این آقایان در زمان مسئولیت جنابعالی بر همین سیاق نبود؟ اگر خاطرتان نیست, آرشیو های موجود را ورق بزنید
آقای مهاجرانی, آیا هنوز هم از فتوای قتل نویسنده ها جانبداری میکنید؟
آقای مهاجرانی , قتل های زنجیره ای در خاطرتان هست؟ چگونه در آن مورد, از این قبیل پرسش ها به ذهن تان نمی رسد؟ و یا میرسد ولی نباید پرسید؟
آقای مهاجرانی , چگونه است که آقای منتظری مسئولیت زیان های ناشی از نظریه های خود را می پذیرد, کشتارهای وحشیانه دهه شصت را محکوم میکند, اما آن همه ظلم و حق کشی برای شما پرسشی و تاملی ایجاد نمیکند؟
آقای مهاجرانی , آیا بیداری و جستجوگری ذهنی و وجدانی شما مثل "لطف شیخ و زاهد" است که "گاه هست و گاه نیست"؟
آقای مهاجرانی, اگر انتظار دارید که حرفتان را باور کنند, نشان دهید که صداقت و شجاعت دارید
آقای مهاجرانی, یادتان هم باشد که موضع گیری های صریح و شجاعانه آقای منتظری, جای عذر و بهانه ای برای کسی باقی نگذاشته
است
آقای مهاجرانی, میدانم که کسان بسیاری در موقعیت شما هستند, و روی سخن من با همه آنها ست, شما می توانید پا پیش بگذارید و با انتقاد از خود و پذیرش خطاهای تان, نشان دهید که براستی در جستجوی حقیقت هستید تا آن دیگران هم شهامت آنرا پیدا کنند
آقای مهاجرانی, این گوی و این میدان

هیچ نظری موجود نیست: