۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

عزل هاله

عزل ِ هاله

(غزل خداحافظی)

ای که گفتی هیچ مشکل چون قیام ِ یار نیست

چون اسیر ِ نصب باشد, عزل ِ او دشوار نیست


خواب را بیدار باید نمود از خشم ِ من

زآن که آن وقت می تازم که کس هشیار نیست


مالکی بر هر چه می خواهی مگر درگاه ِ من

چون اگر شمشیر بر فرقت زنم, ز کس  انکار نیست


همرهان را حذف کردم تا چنین بیکس شدم

آن گنه را باز کردن, نزد ِ من دشوار نیست


ما زبان اندر بریدیم از بیان و گفت و گوی

گر عنادی هست با سروست و با الوار نیست


نوک ِ پیکانم به آنی در میان ِ مرد و زن

سینه و دل می شکافد,حاجتی بر دار نیست


گر کسی در عهد من آواره شد عیبش مکن

جهل بی نقصان و شر بی عیب وخس بی خار نیست


شام ها روی از پریشانی به خلوت آورم

ور غم دل با کسی گویم, مرا غمخوار نیست


دل بگفتم حالیا تکیه  بر اشرار زن

من کسی را دوست میدارم که در احرار نیست

هیچ نظری موجود نیست: