۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

آیا این احمد هم سید احمد شده است؟



چند روزی از مرگ آقای احمد رضایی میگذرد و هر چه جلو تر میرویم اطلاعات مان عقب تر میرود, که این هم از خواص زندگی در عهد ِ میمون  ِ ولایت فقیه است.  البته منظور از میمون, شامپانزه و گوریل و امثالهم نیست , راستش اولش  بجای "میمون" نوشته بودم "مبارک", گفتم لابد  میگویند منظورش آن مبارکی است که سرنگون شده و قصد ِ فتنه دارد و از این حور چیزهای صد من یک غاز, بگذریم.
نوشته اند که جهار همسر داشته, البته نه بطور همزمان, بلکه  بصورت سریال و آنهم  از اقوام مختلف. اولا که, نه اولی عیب شرعی داره و نه دومی اشکال عرفی, بالاخره در این جهان گلوبالیزه شده  این جور اختلاط ها کاملا طبیعی و مقبول است.
به مصاحبه هایش با رسانه  های بیگانه  گیر داده اند که گویا بر علیه رژیم حرفهایی می زده, این یکی هم تازگی نداره,  اصلا خود امام هم همین کار را میکرد و بخاطر همین کارهاش بود که امام شد.
نوشته اند که قرص خورده و به زندگیش خاتمه داده, خوب شاید این جوری دوست داشته, مگه به اونی که جام زهر را سر کشید, گفتن که بالای چشمش ابروست؟ تازه بزرگترین مقبره قرن را هم براش ساختن.
سردار محسن رضایی گله کرده که فرزند خون آلودش سه روز کف اتاق افتاده بوده ولی نظافتچی ها سری به آنحا نزده و کمکی نکرده اند, خوب شاید علامت "مزاحم نشوید" را روی درب اتاق دیده اند, آخه نظافتچی هتل که پاسدار و بسیجی نیس که با مشت و لگد و مسلسل وارد حریم مردم بشه. بعلاوه مگه خودش با بچه های مردم,  همین کار ها را نمی کرد؟
عده ای هم در مورد هزینه اقامت احمد آقا در سوییتی گران قیمت در دوبی اظهار تعجب کرده اند. لابد این ها هم فراموش کرده اند که بابای احمد, چندین سال فرمانده جنگ بود. حالا فهمیدین چرا  امام  می فرمودن  "جنگ نعمته"؟
قراره که پس از حمل جسد به ایران, معاینات پزشکی دیگری را انجام بدهند تا علت واقعی مرگ روشن بشه, احتمالا روشن میشه ولی الکی دل تون را خوش نکنین , بعیده  که علتش را به من و شما هم بگن, آخه  اگه قرار بود که بگن, مال سید احمد را هم تا حالا گفته بودن و السلام

هیچ نظری موجود نیست: