۱۳۹۲ آبان ۱۷, جمعه

گاهی زندگی‌ چنان میشود که طناب دار را می‌‌بوسند

 
 

حکم اعدام بود
اعدامی لجظه ای مکث کرد و بوسه ای بر طناب دار زد
دادستان گفت: صبر کنید آقای زندانی این چه کاریست؟
زندانی خنده ای کرد و گفت: طناب بیچاره نمیذاره به زمین بیفتم ولی آدما بد جوری زمینم زدن
 

هیچ نظری موجود نیست: