۱۴۰۱ مرداد ۱۲, چهارشنبه

مسیح علی نژاد، علی خامنه ای و منِ خارج نشین




هر چند که ما سه نفر افرادی شناسنامه دار هستیم ولی در شرایط موجود هرگز نمی توانیم رئوس یک مثلث واقعی را تشکیل دهیم. چرا؟ به علت عدم تجانس مان.

تکلیف آن دو نفر اول کاملا روشن است و کسی نمی تواند در اصالت، ماهیت و عملکردشان کمترین تردیدی بکند. مسیح هر چند که بطور تمام وقت از فضای مجازی استفاده می کند، ولی موجودی مجازی نیست. علی خامنه ای، که خودش بیشتر از مسیح از فضای مجازی استفاده می کند، نیز موجودی غیر مجازی است. اگر مساله در همین حد باقی می ماند مشکل چندانی پیش نمی آمد، یعنی استفاده کردن از فضای مجازی توسط دوستدار و مخالف آن. اگر هم اختلافی پیش می آمد از جنس مجازی بود. اما چنین نیست. واقعیت این است که نفر دوم هر وقت که دلش بخواهد از فضای مجازی خارج می شود و برای حذف نفر اول تفنگچی غیر مجازی می فرستد، با یک خشاب پر و یک خشاب ذخیره و مقادیری هم اسکناس پشت سبزغیر مجازی. دفعه اولش هم نیست، شاید بارها چنین کرده و ما فقط از دو فقره آن باخبر شده باشیم، آن هم به کمک مامورانی غیر مجازی، غیر مکتبی و غیر مختلس.

پس روشن شد که حضور و فعالیت آن دو نفر هم نوعِ مجازی دارد و هم  نوعِ جسمانی. اما داستان "من" بکلی متفاوت است. براستی ماهیت "من" چیست؟ همان "منی" که دارای میلیون ها نسخه می باشد و در سراسر این دنیای خاکی حضور دارد، البته حضوری متفاوت با آن دو نفر اول و دوم.

علت اختلاف چیست؟

شاید مساله این باشد که آن دو نفر بخوبی می دانند که چه می خواهند و بنابراین برای رسیدن به هدف شان دست به عمل می زنند. یا به زبان دیگر "من" هنوز نمی داند که چه می خواهد.

 شاید علتِ عملگرایی آنها این باشد که آنها به کوتاهی عمر انسان باور دارند. یعنی "من" تصور می کند که تا ابد وجود خواهد داشت، پس نیازی به تعجیل ندارد.

ممکن است ریشه اختلاف آن دو نفر با "من" در چگونگی پرداخت هزینهِ عمل باشد. یعنی آن ها حاضرند که هزینهِ تصمیم و عمل شان را نقدا بپردازند و برگ تسویه حساب نهایی را بگیرند ولی "من" طرفدار پرداخت قسطی و تحمل بهره سنگین برای همه عمر باشد. 

آیا ممکن است که اختلاف آنها با "من" در میزان شجاعت باشد. یعنی در مقایسه با آنها "من" ترسوتر باشد؟

نکند "من" بتدریج مسخ شده  و به چیز دیگری تبدیل شده باشد، مثلا به تماشاچی یا مهمان؟

آیا سبب بی عملیِ "من" ترکیبی از عللِ بالا است یا جبری از عالمِ بالا؟

یا اینکه چه باید بشود که این "من" تصمیمی بگیرد و عملی بکند تا بالاخره راس سوم مثلث هم عینیت پیدا کند؟ 

هیچ نظری موجود نیست: