۱۴۰۲ اسفند ۲۴, پنجشنبه

هراس




چه سخت است،

دیدن،

در این عصرِ تار،

که چابُک بتازد،

تکِ روزگار.

 

طنابی فتاده،

ز آونگِ چوب.

رسانه ندارد،

خبرهایِ خوب.

بکوبد به سروی،

سیه دارکوب.

 

چگونه بگویم،

ز غم هایِ گوش؟

که آوایِ جغدان،

در این باغِ ویران،

نگردد خموش.

 

بترسم ز فردا،

و فردایِ آن.

نه از مرغِ عشقی،

و یا رقصِ شمعی،

ببینم نشان.

هیچ نظری موجود نیست: