با چه زبانی باید با تو سخن گفت که بفهمی؟
دلت را به چاپلوسی های یک مشت دلفک خوش کرده ای؟
مگر کرنش های غلام خانه زاد و تعظیم های چاکر جان نثار را فراموش کرده ای؟ آیا آن قربان صدقه ها شاه را نجات داد؟
چشمهات ها را باز کن و کروبی را ببین, زمانی که فرمان های حکومتی تو را اطاعت میکرد, مورد تنفر مردم بود و حالا که خواسته های مردم را بر زبان میاورد, محبوب و مقبول همگان شده است
من هم چند سال قبل چند سطری بعنوان هشدار برایت نوشتم که گمان میکنم از سر کبر و خود پسندی آنرا به سطل اشغال پرتاب کردی, بار دیگر آنرا منتشر میکنم, بلکه بخوانی وهر چه زودتر افسارت را از دست این رجاله ها و بادمجان دور قاب چین ها بیرون بکشی
دلت را به چاپلوسی های یک مشت دلفک خوش کرده ای؟
مگر کرنش های غلام خانه زاد و تعظیم های چاکر جان نثار را فراموش کرده ای؟ آیا آن قربان صدقه ها شاه را نجات داد؟
چشمهات ها را باز کن و کروبی را ببین, زمانی که فرمان های حکومتی تو را اطاعت میکرد, مورد تنفر مردم بود و حالا که خواسته های مردم را بر زبان میاورد, محبوب و مقبول همگان شده است
من هم چند سال قبل چند سطری بعنوان هشدار برایت نوشتم که گمان میکنم از سر کبر و خود پسندی آنرا به سطل اشغال پرتاب کردی, بار دیگر آنرا منتشر میکنم, بلکه بخوانی وهر چه زودتر افسارت را از دست این رجاله ها و بادمجان دور قاب چین ها بیرون بکشی
شاید کسانی که بر مولانا خرده میگیرند که چرا شاعر گاها از دایره نزاکت متداول خارج شده است , امروز پاسخ خود را دریابند, این رفتار و اعمال شیطانی افرادی مثل تو است که شاعر, نویسنده و حتی عارف را ناخواسته به چنین کاری مجبور میکند
این تذکر جدیدی نیست و همانطور که در حضور محمود وحید نیا هم اعتراف کردی, همه روزه مورد سرزنش و انتقاد قرار میگیری, از پیام های هنرمندانه و لطیفی مثل " تفنگت را زمین بگذار" تا هشدارهای مستدل متفکران و نهی های قاطع پیشوایان خداترس
خامنه ای, تسلیم خواست مردم شو, راه دیگری نداری
مبادا که باز هم به اهریمنان گوش دهی و در اندیشه آزار رساندن به نخبه شجاع, محمود وحیدنیا, باشی
************
ترسم بر رهبر همان رود که بر کنیزک رفت
طنزی در باب شهوات رانی سیاسی خامنه ای
http://khabarnameh.gooya.com/politics/archives/006964.php
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر