۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

آهوی اسیر


آهوی اسیر

( بانویی این شعر را سرود و برایم فرستاد تا با نام مستعار شیرین منتشر شود)

تقدیم به شیرین علم هولی جان باخته ای از دیار کردستان

این کرد زیبا چهره را از چشم ما پنهان کنید
دزدیده او را برده اید, در حصر خود زندان کنید


آهوی کوه و دشت ما در دامتان افتاده است
زخمش زنید, داغش نهید, ضحاک را حیران کنید

از هر بهار سبزمان, نقش و نگاری برده است
نقش و نگار سالها, در لحظه ای ویران کنید

چشمان ِ غمگین و لب ِ خندان او چون لاله است
لب های ِ سرخ ومیشی ِ چشمان او تالان کنید

شاخ ظریف و غنچه ای از خاک ما بربوده اید
هشدار! تا روزی نظر در جنگل انسان کنید

جانش به جان ِ عاشقان, دیریست مهمان گشته است
جسم عزیز و پاک هم, قربانی ایمان کنید

شیرین ِ تنهایم تویی, مقصود ِ رویایم تویی
یارب به قلب دوستان, این هجر را آسان کنید

شیرین

هیچ نظری موجود نیست: