۱۴۰۱ دی ۲۲, پنجشنبه

فردا چرا؟ پیام سیدعلی به خودی ها از بازداشتگاه موقت

 


 

رفته ای  تا بیتِ  ویرانم،   ولی حالا   چرا؟

اَشتَری، حالا که پُشتش خم  شده  ناجا چرا؟

یا رَبا، آن سفرهِ رنگینِ بی همتا چه   شد؟

قاتقِ  هر روزِ ما   اینک شده   حلوا چرا؟

جنسِ اعلا تا  ثریا  می بَرد  با  خود مرا

عادلا، پنهان بکردی رازِ خود از ما چرا؟

اکبری، بی اِذن ما  هرگز نمی کردی  شنا

ظهر سردی بی محافظ رفته ای  آنجا چرا؟

طائبا، از عزلِ خود زِر زِر نکن چون نازیان

پس  ندانی  ملتی       نفرین کند  ما  را  چرا

قاسما، از هجرتت در آتشی جانم  بسوخت

کس   نداند   دشمنی  با  ظالمی  شیدا چرا؟

مجتبی، آخر تو هم در دخمه ات افتی به دام

گر  توانی از دری  خارج شوی  فردا چرا؟

ای خدا، من حاضرم تا از جهان هجرت کنم

لاکنا،  حالا  که  چهچه  می زند  گلپا   چرا؟

 

هیچ نظری موجود نیست: