به تو که به کورش برزگ و کتیبه حقوق بشرش افتخار میکنی
به تو که ساعت ها پای تلویزیون های ماهواره ای می نشینی و از دیدن اعتراضات سایرین به وجد می آیی
به تو که در محرم برای سرور شهیدان قیمه می پزی و سیاه می پوشی
به تو که از رفتار و گفتار احمدی نژاد سر افکنده می شوی
به تو که از داشتن گذرنامه ایرانی و یا نام زادگاه در گذرنامه غیر ایرانی رنج می بری
به تو که اشعار حماسی شاهنامه را قاب خاتم کرده و بر دیوار مهمانخانه ات می چسبانی
به تو که داستان جنبش بابک و ابومسلم را برای دیگران حکایت میکنی
به تو که هر پدیده ای را از دید جامعه شناسی تجزیه و تحلیل می کنی
به تو که داستان رشادت هایت را با آب و تاب در مهمانی ها تعریف می کنی
به تو که ادعای آشنایی ات با نام آوران ایران زمین را به رخ این و آن می کشی
به تو که سالهاست در آرزوی مسافرت به ایرانی آزاد و سربلند هستی
به تو که که برای دیدن یک خواننده ایرانی, مسافرت می کنی, مرخصی می گیری و هزینه ها می پردازی
به تو که برای برگزاری جشن ها وعزاها ی پر زرق و برق هر گونه هزینه ای را می پردازی
به تو که کف خانه ات را با بافته های هنرمندان و زحمتکشان کرمان, کاشان و تبریز و نایین می پوشانی
به تو که برای خرید از مغازه ایرانی و یا خوردن چلوکباب مرز ایالت ها را زیر پا می گذاری
به تو که در تظاهرات رزوهای شنبه بیستم ژوین و یازدهم جولای شرکت نکردی
به تو که به تظاهرات روز جمعه بیست و ششم جون هم نیامدی
به تو که هزار بهانه می تراشی تا گردی بر قبایت ننشیند
به تو که همیشه در گوشه ای امن پنهان میشوی تا دیگران بکارند و تو بخوری
به تو که لحظه ها را در انتظار آمدن موج می شماری تا برآن سوار شوی
به تو که برای روز های هفته "کار" را بهانه می کنی و " تعمیرخانه" را برای روزهای آخر هفته
درست است که باید به خانه مان برسیم, چکه سقف ش را, زنگ زدگی در و دیوارش را, کوتاه کردن شاخ و برگش را, گرفتگی آب و ناودانش را
اما به یاد داشته باش که همگی مان خانه دیگری هم داریم, خانه بزرگ و مشتر ک مان, خانه باستانی و افتخار آمیزمان, خانه دانش وهنر پرورمان را می گویم
و به یاد داشته باش که اکنون آن خانه از پای بست ویران است
آیا هرگز از خود پرسیده ای,
"چه کسی باید آن خانه ویران را درست کند؟"
مهران رفیعی
بریزبین – استرالیا
دوازدهم جولای دوهزار و نه میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر