۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

آستانه ِ صبر ِ بنیان گذار ِ دودمان ِ هاشم شاهیان کجاست؟ نقطه در هم شکستن ساختار ولایت فقیه

آقای مهدی هاشمی در پاسخ به شاخ و شانه کشیدن های رهبر معظم کودتا, که این بار به صورت صدور حکم بازداشت از سوی دادستان تهران و سخنان جنجالی خطیبان و نوشته های آتشین کیهان نویسان تجلی کرده است, واکنش تهدید آمیزی نشان داده است
از آنجا که این جدال بخشی از نبرد بزرگتری است بر سر رهبری مطلقه, برای بهتر فهمیدن این دعوای بظاهر حقوقی لازم است که آن را در همان چهارچوب اصلی بررسی کنیم و ببینیم چرا این کشمکش این روزها آشکار تر شده است

آقای محمود احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی با آقای میرحسین موسوی قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال پیش با حمله شدید به آقای هاشمی رفسنجانی, سر سلسله دودمان هاشم شاهیان, جنگ را رسانه ای کرد و مردم را به مقابل تلویزیون ها کشاند و خماری را از سر آنها آن چنان پراند که خون شان بجوش آمد و بجای تحریم متداول, هیجان زده به پای صندوق ها رفتند و اسم میرحسین را نوشتند تا با بیرون انداختن آقای احمدی نژاد از عمارت خیابان پاستور, روی رهبر را کم کنند
بقیه ماجرای را هم که همه میدانند, اعلام نتیجه آرا به سبک آقایان صدام حسین و حسنی مبارک و رابرت موگابه. از جمله اسناد دیدنی در مورد مهندسی آرای اعلام شده, یکی هم پخش آن فیلم خبری از شیراز بود هنگام بازدید امام جمعه آن شهر از عملیات ساختمانی دانشگاه, در گوشه ای و در کنار مصالح ساختمانی چندین صندوق باز نشده انتخابات دیده شد, یعنی همان صندوق هایی که قرار بود چند روز قبل از آن زیر نظر نمایندگان کاندیدا ها باز و برگه هایش شمارش شوند
و بعدش هم اعتراض چند میلیونی مردم در بیست و پنجم خرداد ماه و گشودن آتش بر آنها و حکایت های کهریزک و کوی دانشگاه و ادامه خشونت های مغولی تا به امروز
در کنار جنگ سرسختانه مردم با عوامل کودتا, نبرد های دیگری هم جریان داشته است, مثلا برخورد جمعی از تندروانی که با همان روشهای انتخاباتی و صندوقی, صندلی های مجلس را اشغال کرده اند با رییس شان, آقای علی لاریجانی, شاهزاده ای از دودمان اردشیرشاهیان, و کش و قوس رفتن های آکروباتیک آقایان باهنر و مطهری و توکلی با کاخ ریاست جمهوری
اما نبرد اصلی, همچنان مهیج ترین و پر فروش ترین فیلم روی اکران می باشد و تا کنون چندین قسمت از آن سریال به بازار آمده است, از نامه سرگشاده نوشتن به مقام رهبری گرفته تا ملاقات دونفری و عکس انداختن های هالیودی, و خطبه خواندن اتوبوسی و ساندیسی جناب رهبر و خطبه خوانی پر گرد و خاک و چوب و چماق حریف و خط و نشان کشیدن هایش. و در حاشیه هم بازداشت های کوتاه مدت شاهزاده فایزه و فرزند ایشان و به زندان انداختن مجدد آقای مرعشی از بستگان خانم رفسنجانی. و بالاخره اینکه, در تازه ترین رویداد, اخطار شدید اللحن آقای مهدی هاشمی در مورد افشاگری, و همه میدانند که منظور چیست, چه کسی دارد چه کسی را تهدید میکند؟

اما نکته قابل تامل این است که تهدید آقای رفسنجانی از نوع مشروط می باشد, ایشان گفته است چنانچه کاسه صبرش لبریز شود, اطلاعات مهمی را در اختیار مردم میگذارد. پس اولا معلوم میشود, تا زمانی که بین مدعیان حکومت مطلقه دعوایی بزرگ پیش نیاید, مردم مستحق دانستن حقایق مهم نیستند, و دوما این حقایق که سرنوشت ملتی را تغییر میدهند, ابزاری هستند برای بده و بستان های پشت پرده و نیز انعکاس ِ مهندسی شده در کتاب خاطرات سردار سازندگی
و اکنون سئوال این است که آستانه صبر آقای رفسنجانی کجاست؟ در سالهای اول انقلاب به یاد داریم که هنگامی یار قدیمی و پدر دو داماد ایشان را نابود کردند, کاسه صبر ایشان لبریز نشد. در سالهای میانی هم زمانی که آقای عبدالله نوری, وزیر خوش نامشان و نورچشمی آقای خمینی, را نا جوانمردانه به زندان بردند, ایشان کک شان نگزید. مورد محاکمه پرسر و صدا و حبس کردن آقای کرباسچی هم زیر سیبیلی رد شد چون هزینه مخالفت با آن کم نبود. و در انتخابات نهم هم وقتی صندوق ها را در مدت خواب بامدادی آقای کروبی زیر و زبر کردند کاسه مربوطه به اندازه لازم منبسط شد تا چیز قابل توجهی سر ریز نکند, واکنش های ایشان در حد شکایت بردن به پروردگار و احتمالا بد وبیراه گفتن در خلوت و نفرین کردن زیر لبی خلاصه شد, و این تجربه ها باعث شده است که کسانی گمان کنند که حجم آن کاسه کذایی هم مثل جیب های آقای رفسنجانی هر روز بزرگتر می شود

اما شواهد و قراین فراوان نشان میدهند که برای دریافت پاسخ پرسش بالا, نیازی به انتظار طولانی نداشته باشیم, گفته میشود که نگرانی در مورد سلامتی جسمانی و روانی رهبر کودتا و موضوع انتقال قدرت, همه غارتگران بیت المال را شدیدا مضطرب کرده است و بزودی همین آشفتگی ها و جنگ های درونی, پاشنه های آشیل ساختار در هم شکسته کنونی خواهند شد

۱ نظر:

Unknown گفت...

با تشکر از مقاله ی بسیار هوشمند و جامع و کامل شما