۱۳۹۰ مهر ۲۶, سه‌شنبه

بازار پر رونق "کش" در دوران طلایی ولایت



از روزی که مقام مطلقه رهبری واژه  "کش" را وارد ادبیات سیاسی و فقاهتی شان کردند, حجره های کش فروشی  با هجوم طلاب "کش جو" و شیفتگان ِ "کش مدار" مواجه شده و بر اساس گزارش بنگاه  "کش پرس" قیمت این کالای ارتجاعی  در بازار های جهانی ترقی کرده و  قیمت سهام صنایع ِ کشی به رکورد بی سابقه ای رسیده است.
برای اینکه اهمیت و تاثیر رهنمودها و فرمایشات  ایشان و نقش مسیح گونه آنها روشن تر شود, کافی است نگاهی به پیشینه و کار برد های ادبی و عملی "کش" بیندازیم.
در روزگار های پیشین, مهم ترین کاربرد فیزیکی " کش", استفاده از آن در شکل  " بند ِ تنبان" بوده است که اتفاقا به "در رفتن" هم معروف بوده , و به همین دلیل مصداقی شده است برای اشاره به کسانی که در موقع کار و زحمت کشیدن غیب شان میزند.
از همان زمانهای قدیم, "کش" لغتی اجتماعی بوده و تمایل خود را در آمیزش با پسوند ها و پیشوند های گوناگون نشان میداه و بزبان ساده, واژه ای "جورکش" بوده است, درست مثل حیوانات نجیب و "بارکش"
در روزگاران ِ خوش که فرصتی برای " سرکشیدن" جام باده پیش میامده, "دردی کش" پیمانه هم, شغل و مقامی بوده است. اگر از ترکیبات غیر اخلاقی و بی ادبانه "کش" صرف نظر کنیم, می توان به "کشیدن" دخانیات هم اشاره کرد که در مورد عامه مردم, غالبا سیگار بوده و در مورد حضرت آقا احتمالا چیز های دیگر.
از توانایی های دیگر کش, انعطاف پذیری ذاتی آن است, چه در فرم فیزیکی و چه از نظر ادبی و لغوی, قابلیتی در حد خانواده فنری لاریجانی. بعنوان مثال, کش می تواند با فعل " رفتن" ترکیب شده و اصطلاح ِ محترم  "کش رفتن" را خلق کند و در عین حال توانایی آن را دارد که با فعل مخالفش هم بیامیزد و "کش آمدن" را بوجود آورد که  آدم را به یاد بستنی های اکبر مشتی می اندازد. و نمونه دیگر آنکه "کش" میتواند با "مکش" هم ترکیب شود و "کشمکش" را بوجود آورد, یعنی همان کاری که مقام رهبری با روسای جمهور برگزیده خودشان میکنند.
البته برای هر قاعده ای , استثناهایی هم وجود دارد, همان گونه که گوهرمراد میگفت, و کش هم از این قانون مستفنی نیست. مثلا افزودن حرف کاف در انتهای ِ اسم ِ اشیاء, آن ها را کوچک و محقر میکند, مثل قوزک  و پسرک و بادامک  و چه و چه. اما همین کاف تصغیر "کش" را به "کشک" تبدیل  میکند که هیچ ارتباطی با خودش ندارد و اگر هم داشته باشد ارتباطی است کاملا کشکی.
  در دوران طلایی امام, جنگ را "کشدار" میکردند تا "ترکش" های فراوانی نصیب امت "جورکش" بشود, و هر کسی را که در برابر تصیمات آسمانی ایشان "سرکشی" میکرد, به دار می کشیدند.
در گذشته هر کسی که طاووس میخواست لازم بود که "جورکشی" کند, اما فقط از هندوستان, اما به برکت صدور انقلاب اسلامی, امروزه از بورکینافاسو هم باید "جورکشی و نازکشی" کرد آن هم نه برای رسیدن به طاووس بلکه برای کسب پشتیبانی در سازمان ملل و دریافت سوخت هواپیماهای قراضه و هنوز هم مسافرکش.
از دیگر عملیات ِ کشی, یکی هم "سر کشیدن" است که سابقا در مورد نوشیدن چای و شربت بکار میرفت اما امروزه در مورد جام زهر. و دیگری "بالا کشیدن" است  که علی الحساب در مورد  ِ سرمایه های مملکت کاربرد روزانه دارد, و اتفاقا در همین مورد است که مقام رهبری به رسانه ها دستور میدهند که  موضوع اختلاس را "کش" ندهند تا آقایان بتوانند بقیه ثروت ها را هم  با خیال راحت "کش" بروند و داستان بنیاد مستضعفان تکرار شود.
آنچه این روزها آقای کروبی "می کشد" نتیجه "کش رفتن" لایحه مطبوعات از دستور کار مجلس بود که آن هم به دستور  فقیهی "سرکش" انجام شد.
با توجه به شرایط کنونی مملکت که بودجه ها "ته کشیده" و تحولات منطقه که دیکتاتورها را از تخت "پایین می کشد" دیگر نیازی به  " کشیدن ِ انتظار" طولانی نیست تا شاهد "سر کشیدن" جام و "پرکشیدن" دیگری باشیم.

هیچ نظری موجود نیست: