۱۴۰۱ بهمن ۶, پنجشنبه

بیعت چند میلیونی با روح الله خمینی چگونه ایجاد شد؟

 


بیعت چند میلیونی با روح الله خمینی چگونه ایجاد شد؟

محمدرضا شاه پهلوی در آخرین مصاحبه مفصلی که پیش از مرگ خود در کاخ قبه قاهره انجام داد نظرات خود را در مورد اوضاع آن روزگار با صراحت بیان کرده است (1). این مصاحبه توسط سردبیر نشریه معتبر واشنگتن پست انجام شده و در ماه مه سال 1980 انتشار یافته است، یعنی در حدود دو ماه قبل از مرگ پادشاه. از جمله موضوعات مطرح شده در این مصاحبه دو ساعته، وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 می باشد. شاه با صراحت ادعا می کند که غرب و بخصوص ایالات متحده آمریکا و انگلستان و رسانه های آنها نقش مخربی در سرنگونی او بازی کرده اند.

او می گوید: "غرب خواستار استقرار همین رژیم اسلامی بود و شاید تصور می کرد که با حربه اسلام می توان کمونیسم را مهار کرد". او از غرب می پرسد: "بسیار خوب، آیا به آنچه می خواستید دست یافتید؟ آیا خرسندید؟ آیا اکنون حقوق بشر در ایران رعایت می شود؟".

او به موضوع اقامت اولیه در مصر و عدم پرواز مستقیم به امریکا هم اشاره می کند و می گوید: "برخی می گفتند چرا باید به جایی بروم که چنین کاری با من کرده است؟".

در مصاحبه ها و نوشته های دیگری هم شاه عصبانیت خود  را از سفر مخفیانه ژنرال هایزر به تهران آشکار می کند. رابرت هایزر که معاون فرمانده نیروهای ناتو در اروپا بود در دی ماه 1357 وارد ایران شد تا سران ارتش ایران را ترغیب و مجبور به همکاری با روحانیون و نزدیکان روح الله خمینی کند.  

  شاه‌ بعد ها این جملات را در خاطراتش نوشته است :"رفت‌ و آمدهای‌ ژنرال‌ هایزر همیشه‌ از پیش‌ برنامه‌ریزی‌ می‌شد؛ امّا این‌ سفر درهاله‌ای‌ از ابهام‌ کامل‌ فرو رفته‌ بود. ورودش‌ را خیلی‌ مستور نگاه‌ داشته‌ بودند. البته ‌نظامیان‌ آمریکایی‌ با هواپیماهای‌ خودشان‌ سفر می‌کردند و خیلی‌ طبیعی‌ بود که‌ بتوانند هنگام‌ ورود به‌ پایگاه‌های‌ نظامی‌شان‌ در ایران‌ تشریفات‌ اداری‌ معمول‌ را نادیده ‌بگیرند". وی‌ مدعی‌ است‌: "در اوایل‌ ژانویه‌ با تعجب‌ خبر شدم‌ که‌ چند روز است‌ ژنرال‌هایزر در تهران‌ به‌ سر می‌برد... ژنرال‌ هایزر شخصیت‌ کوچکی‌ نبود، در مقام‌ معاون ‌فرماندهی‌ ناتو چند نوبت‌ به‌ تهران‌ سفر کرده‌ بود و همیشه‌ هم‌ قبلاً تقاضای‌ شرفیابی‌می‌کرد".

در سال 2008 نشریه لس آنجلس تایمز در مقاله ای به تشریح نقش دولت آمریکا در سقوط شاه پرداخت (2).  در این مقاله می خوانیم: " مدارکی که به تازگی از طبقه بندی خارج شده اند نشان می دهند که در دهه هفتاد میلادی دولت های نیکسون و فورد شرایطی ایجاد کردند که باعث بی ثباتی در ایران شدند و به سرنگونی رژیم شاه کمک کردند.". علت اقدام دولت آمریکا نارضایتی آنها از نقش شاه در افزایش ناگهانی قیمت نفت بوده است. این مدارک نشان می دهند که هنری کسینجر، وزیر خارجه پیشین آمریکا، از مخالفان این سیاست بوده و به آنها هشدار داده است.

حال بیایید نگاهی به اوضاع داخلی ایران در همان سال ها بیندازیم. در مرداد ماه  سال 1353 تعداد زیادی از مطبوعات با سابقه را تعطیل کردند. مجله فکاهی توفیق را سه سال پیش از آن بسته بودند. جزییات این موضوع را دکتر علی بهزادی، سردبیر مجله سپید و سیاه، در "شبه خاطرات" خود شرح داده است (3). چند ماه بعد هم کلیه احزاب سیاسی را منحل کردند تا حزب رستاخیز تاسیس شود و سیستم تک حزبی پیشرفت ها را سرعت بخشد.

از مصاحبه بسیار مفصلی که در سوم آبان ماه 1355 دکتر امیر طاهری، سر دبیر وقت کیهان، با شاه انجام داده است می توانیم ایران آن روزگار را از دریچه چشم پادشاه ببینیم (4). این مصاحبه به مناسبت سالروز تولد پادشاه انجام شده است، یعنی آخرین جشن تولد مجللی که در ایران برگزار گردید.

می بینیم که در آن زمان، از نظر پادشاه  کوچک ترین نگرانی از به قدرت رسیدن روحانیون وجود نداشته است. جالب است بدانیم که روحانیون انقلابی هم نظر کاملا مشابهی داشته اند، یعنی همان کسانی که دو سال بعد بطور غیر منتظره ای به قدرت رسیدند و به سرعت حاکم مطلق شدند. عبدالله نوری که از مهره های مورد علاقه روح الله خمینی بود و به مقامات بالایی هم رسید، این موضوع را به صراحت نوشته است. به نوشته او، در سال 1355 روح الله خمینی و اطرافیانش هیچ امیدی به دستیابی به قدرت نداشته اند. در آن زمان آشنایی مردم کوچه و بازار ایران با خوانندگان، هنرپیشه های سینما، کشتی گیرها، فوتبالیست ها خیلی بیشتر از روحانیون بود، بخصوص با روح الله خمینی که به صورت پیرمردی تبعیدی و فراموش شده در گوشه ای از نجف زندگی می کرد.

در سال 1355 با انتقاد علنی جیمی کارتر از وضعیت حقوق بشر در ایران و گزارش رسانه های غربی در باره بد رفتاری ساواک با زندانیان سیاسی وضعیت جدیدی در مملکت ایجاد شد. برگزاری شب های آزاد شعر در پاییز 1356 نشانه ای بود از باز شدن فضای سیاسی کشور، جلسات شعر خوانی و سخنرانی های انتقادی که در یک انجمن فرهنگی وابسته به سفارت آلمان غربی آن زمان برگزار گردید.

در سال 1357 وقتی که صدام حسین روح الله خمینی را از عراق اخراج کرد، فرانسه برایش فرش قرمز گسترد و بهترین امکانات را در اختیارش گذاشت. اطلاعیه های او از شبکه بی بی سی انگلستان پخش می شد و اعتصابات و تحصن ها و اعتراضات سراسری شکل می گرفتند.

در حالیکه در پاریس  نمایندگان دولت آمریکا بطور مخفیانه با اطرافیان خمینی، بخصوص دکتر ابراهیم یزدی، مذاکره می کردند، در تهران سفرای آمریکا و انگلستان از شاه در مورد تاریخ خروجش از کشور می پرسیدند.

ژنرال رابرت هایزر هم در سفر یک ماهه خود به تهران کنترل ارتش شاهنشاهی را آهسته آهسته به اطرافیان خمینی واگذار می کرد.

ابراهیم یزدی که تقریبا هر روزه با رسانه ها گفتگو می کرد اصرار داشت که لهجه آمریکایی خود را برجسته تر کند و حتی کلمات زبان مادری را مثل خارجی ها تلفظ کند. صادق قطب زاده هم سخنگوی دیگر خمینی بود، همان شخصی که در پرواز معروف ارفرانس از پاریس در کنارش نشسته بود. صادق قطب زاده خوش لباس هم با دوست دختر کانادایی خود ساکن پاریس بود و مشتری گرانترین رستوران های شهر.

خمینی می گفت که سودای حکومت ندارد و به صورت طلبه ای سال های پایانی عمر خود را در قم سپری خواهد کرد. می گفت به آزادی بیان پایبند است و حتی کمونیست ها هم اجازه فعالیت خواهند داشت.

وعده های وسوسه کننده او، یعنی  آب و برق و مسکن مجانی میلیون ها ساده دل را شیفته او کرد. ادعا می کرد که هر ایرانی سهم نفت خود را بطور عادلانه دریافت خواهد کرد. می گفت که پس از سرنگونی شاه از ظلم و تبعیض خبری نخواهد بود.

و اینگونه بود که بیعتی میلیونی برای روح الله خمینی طراحی و اجرا گردید و همگی دیدیم که چه شد.


 

پانوشت ها:

1-

https://www.washingtonpost.com/archive/politics/1980/05/27/shah-regrets-his-policy-of-surrender/5db2d433-812d-493c-a15f-0b323a858e97/

2-

https://www.latimes.com/archives/la-xpm-2008-oct-17-fg-shah17-story.html

3 –

https://www.goodreads.com/book/show/6709461

4 -

https://www.youtube.com/watch?v=yNnqP-gHRNc

 

 

هیچ نظری موجود نیست: